با تو هستم ای کوه سترگ
کوهها همانند آینه هایی هستند که هروز ما خودمان را درون آنها نگاه میکنیم.
خودمان را پیراسته میکنیم تا عیب خودمان را بیاییم.
و کوهها در عین آراستگی و سکوتشان به ما می آموزند:
صبر در برابر مشکلات .
امید در برابر سختیهای صعود.
متانت و وقار در برابر نا ملایمان دیگران .
شکوه و عظمت .
چون ما می توانیم.
کوه با عظمتش به من فهماند که غرور بدترین دشمن انسان است.
کوه با سکوتش به همنوردان تعظیم میکند چون میداند همنوردانم اشرف مخلوقات است
کوه همانند مادری ما را در آغوش پر مهر و محبتش می پذیرد تا فرا بگیریم محبت کردن به دیگران را.
کوهها ما را پذیرفته اند تا بیاموزند افتادگی . ساده زیستی.
کمک به درمانده.
کوهها به می آموزند سر عاشق بودن را مثل فرهادها.
کوه با من سخن میگوید و این موهبتی است برای من تا بگویم رازهایم را باکوه.
درد دل میکنم با کوه از دست کوهنورد نماهایی که دردها بر تن زخمی همنوردانم میزنند،
عذر خواهی میکنم از کوه به خاطر همنوردانی که با کوه و کوهنوردان رفتار خوشی ندارند.
و ای کوه تو را در راه عاشق کردنم دوست دارم .
تورا در راه امید دادنم دوست دارم.
تورا در را تذهیب نفسم دوست دارم.
ای کوه تورا با تمام وجودم دوست دارم
سرهنگ_کوهستان( علی لک)