برای چندمین بار بود که در راه صعود به یکی از قله های نه چندان سخت تهران سخنانی غیر معمول به گوشم می رسید.
سعی کردم به گروه پیش رو نزدیک تر شوم و با دقت بیشتری گوش بدم: «تو راه دماوند بودیم، نزدیک تپه گوگردی حال همنوردمون خراب شد، من سریع آمپول دگزا رو آماده کرده و بهش زدم، حالش بهتر شد و راه افتادیم، اما تو راه برگشت هم حالش بد شد و دوباره مجبور شدم دگزا بزنم.»
این اولین بار نبود که چنین سخنرانی هایی رو در مسیر کوهستان می شنیدم. از تجویز الکل برای مقابله با سرما! (یه کم الکل بخور شب راحت تو چادر بخواب!) تا تجویز و استفاده بی دلیل و مکرر دگزا.
توجه به این نکته خالی از لطف نیست که فدراسیون جهانی کوهنوردی سالهاست با شعار”صعود پاک” و همراهی با WADA (کمیته مبارزه با دوپینگ) به ترویج کوهنوردی پاک و سالم و بدون استفاده از هر نوع دارو اصرار دارد.
از کنارش به آرومی رد شدم و گفتم: «دوست گرامی، دگزا آخرین حربه است برای بازگشت بدن به حالت طبیعی و فرود و انتقال فرد به پایین، صعود با دگزا یعنی بازی با جان افراد و قطعا برای شما که آن را تجویز و تزریق می کنید مسئولیت خواهد داشت.
دوست گرامی، الکل قند بدن شما رو میسوزونه، آب بدن رو دفع می کنه، افت فشار ایجاد کرده و باعث ایجاد حس سرمای درونی در فرد می شه و راه و چاره شب مانی در ارتفاع نیست.»
کاش به هر قیمت صعود نکنیم و کاش در مورد چیزی که تخصص نداریم مصرانه تجویز نکنیم.
جمله یک فرد با تجربه همواره در گوش من می پیچد که: “اومدیم کوهنوردی نه عملیات انتحاری”