به گزارش بام نیوز، کتاب فوقالعاده “ذن و فرهنگ ژاپنی” رو میخوندم که در اون به مطلب زیبا و عالی در مورد طبیعت و کوه از منظر ژاپنیها و ذن برخوردم. حیفم آمد با شما دوستان عزیز به اشتراک نگذارم. واقعاً برام خیلی جالب بود که نویسنده (دایستزتیتارو سوزوکی) بیش از شصت سال پیش این مطالب رو عنوان کرده. ببخشید که متن کمی طولانی هست؛ ولی واقعاً ارزش خوندن داره:
در این روزگار معمولی و پیشپاافتاده ما، در میان جوانان ژاپنی جنونی برای صعود به کوههای بلند هست که صرفاً به خاطر خود صعود است و آنان این را فتح کوهها مینامند. چه اهانتی! این الگویی است که بیشک همراه با خیلی چیزهای دیگر که همیشه ارزش فراگیری ندارند، از غرب وارد شده است. به گمان من فکر به اصطلاح فتح طبیعت از “هلنیسم” یونان آمده که بنا بر آن زمین باید بَرده انسان شود و بادها و دریاها به فرمان او باشند. آیین عبری (یهود) نیز با این نظر هماهنگ است. اما اندیشه مقهور کردن طبیعت به فرمان انسان یا به خدمت انسان درآوردن آن مطابق امیال خودخواهانه هرگز در شرق نبوده است. زیرا طبیعت هرگز به ما بخیل نبوده است؛ دشمن ما نیست که باید مقهور شود. ما شرقیها هرگز طبیعت را به شکل یک نیروی مخالف تصور نکردهایم. برعکس طبیعت همیشه دوست و یار ما بوده است و به رغم زمینلرزههای مکرری که به سرزمین ما حمله میکنند، ما به طور مطلق به آن اعتماد داریم. فکر فتح نفرتانگیز است. اگر در صعود بر یک کوه موفق میشویم؛ چرا نگوییم دوستان خوبی شدهایم؟
این جا و آن جا پی چیزهایی گشتن و بر آنها غلبه کردن دید شرقی درباره طبیعت نیست.
بله، ما هم به قله فوجی صعود میکنیم، اما غرضمان نه فتح آن، بلکه مسحور زیبایی و جلال و تنهایی آن شدن است. همچنین پرستیدن یک خورشید بامدادی والاست که از پشت ابرهای بسیار رنگ باشکوه برمیآید. این کار لزوما آفتابپرستی نیست؛ گو اینکه چیزی در این کار نیست که از نظر روحی پستیآور باشد. آفتاب بخشنده بزرگ تمام حیات روی زمین است و کار درست ما انسانها تنها این است که با احساس عمیق سپاس و قدرشناسی به هر بخشندهای نزدیک شویم، خواه جاندار باشد و خواه بیجان.
برگرفته از کتاب “ذن و فرهنگ ژاپنی” – صفحه ۳۷۷
نویسنده: دایستزتیتارو سوزوکی
مترجم: عسکری پاشایی