به گزارش بام نیوز، در روز ۱۲ ژانویه، از کتاب “من تنها صعود میکنم” نوشته «کریستوف ویلیجکی» رونمایی خواهد شد.
“حتی وقتی تنها هستم، احساس تنهایی نمیکنم. میدانم که یک نفر در کمپ و یا در بازگشت به خانه منتظر من است. تنهایی چند روزه را میتوان دوست داشت زیرا نتیجه تحقق یک رویا است”.
«کریستوف ویلیجکی» در اولین کتاب تألیفی خود مینویسد: “من از تنهایی در زندگی میترسم”!
کتاب سلو نوشته «کریستوف ویلیجکی» خاطراتی است از صعودهای انفرادی نویسنده به بلندترین قلههای جهان و داستانی و حکایتی از پشت صحنه کوهنوردی این غول لهستانی است. برای همه کسانی که کشش مغناطیسی کوههای مرتفع را احساس میکنند، خواندن این کتاب را توصیه میکنیم.
اما چه چیزی باعث میشود که فرد تصمیم بگیرد به تنهایی صعود کند؟ با وجود: اضطراب، استرس و ترس، این چالش را پذیرفته و با فروتنی آمیخته با جسارت آنرا به اجرا درمیآورد؟
ویلیجکی در این کتاب سعی دارد به این سوالات پاسخ دهد. او صعودهای بزرگ انفرادی خود بر روی هشت هزار متریها را تجزیه و تحلیل میکند و سعی میکند علت آنها را بیان کند. با این حال، او به یک کشف شگفتانگیز میرسد: وقتی تنهاست، در حالی که یک غذا را آماده میکند، ولی چای را در دو فنجان میریزد! او متوجه میشود که مشارکت در کوهستان چقدر باارزش است.
«کریستوف ویلیجکی» پنجمین انسانی است در جهان که هر ۱۴ قله هشت هزار متری را صعود کرده است و البته پنج قله از این مجموعه را به تنهایی – برودپیک، لوتسه، دائولاگیری، شیشاپانگما و نانگاپاربات. و این صعودهای “سولو” رکوردی است که دراین کتاب با نگارش ظریف نویسنده در مورد وضعیت انسان، کوهها، مشارکت و تنهایی، مزین شده است.
او مینویسد: “با نگاه کردن به آسمان پرستاره، فکر میکنم که جهان چقدر بزرگ و عظیم است. به این فکر میکنم که دنیا به کجا ختم میشود و کلمه «پایان» به چه معناست”؟! “اگرچه قادر به درک آن نیستم، اما با این تفکرات، زمان به سرعت میگذرد”.
کوهنوردی بر ارزشهایی تمرکز دارد که تنهایی را حذف میکند: مشارکت دراتصال طناب، اعتماد به همنورد، توجه به محیط ومراقبت از فرد دیگر، تجربیات کاملترند و موفقیتها طعم بهتری دارند و تلخی شکستها کمتر است.
پس با این تفاسیر این نیاز به کوهنوردی انفرادی از کجا میآید؟ آیا این یک انتخاب آگاهانه است یا یک جاه طلبی آزاردهنده و نتیجه یک غرور؟ آیا تنهایی در کوهستان عمیقتر، کاملتر، طاقت فرساتر است؟ آیا کمک میکند از همه توانت بهرهبگیری یا آزار دهنده است؟ تنهایی انسان را فلج میکند یا تواناییاش را شکوفا میسازد؟ آیا چیزی یاد میدهد یا شاید فقط ترس را به سکوت و پوچی تبدیل میکند؟
آیا نویسنده پاسخ این سوالات را میدانسته؟
«اما من آدم تنهایی نیستم، باید اطرافیانم را درکنارم داشته باشم، زیرا کوهنوردی ورزشی انفرادی نیست و افرادی هستند که روح آدمی را زنده نگاه میدارند. این بار من تنها شدم زیرا چاره دیگری نداشتم».
و در این زمینه در کتاب بیشتر میخوانیم.
و باید پرسید: آیا سولو خلاصهای از زندگی حرفهای ویلیجکی در کوهنوردی است یا او با در میان گذاشتن افکار خود با خوانندگان، برای آینده برنامهریزی میکند؟ “گاهی اوقات میتوانید تسلیم شوید ولی بدانید جهان فرو نمیریزد. کوهها هم فرو نمیریزند. شما همیشه میتوانید به آنجا برگردید، آنها منتظر خواهند بود. “ویلیجکی مینویسد: و سپس: “من کنار میکشم، اما تسلیم نمیشوم. من هیچ وقت خیلی پیر نمیشوم، کوهنوردی را میتوان تا زمان مرگ تمرین کرد.”
«کریستوف ویلیجکی» که در سال ۱۹۵۰ متولد شد، پنجمین فردی در جهان است که توانسته هر چهارده قله هشت هزار متری را صعود کند. وی همچنین عضو باشگاه معتبر The Explorers است. او اسطوره کوهنوردی است و در کنار «راینهولد مسنر»، «ویتک کورتیکا» و «جرزی کاکوشکا» یکی از بهترین کوهنوردان زمان ما به حساب میآید.
او همچنین به عنوان نخستین انسان به همراه «لزک سیچی» در زمستان ۱۹۸۰ به بلندترین قله زمین یعنی اورست صعود کرد.
آیا سولو خلاصهای از زندگی حرفهای ویلیجکی در کوهنوردی است؟ یا او با در میان گذاشتن افکار خود با خوانندگان، برای آینده برنامهریزی میکند؟
“گاهی اوقات میتوانید تسلیم شوید ولی بدانید جهان فرو نمیریزد. کوهها نیز فرو نمیریزند. شما همیشه میتوانید به آنجا برگردید، آنها منتظر خواهند ماند.