انجمن پزشکی کوهستان ایران: قابل توجه کسانی که بدون داشتن مجوزهای لازم اقدام به راه اندازی گروه طبیعت گردی و کوهنوردی می کنند تا مبادا دچار این پدیده شوند.
زنگ خطر به صدا در آمده است، امروز در کوههای ایران و شاید با توجه به دریافت مبالغ بی حساب و کتاب، فردا در ارتفاعات خارج از ایران، بصورت هشداری به همه سرپرستان و گروه هایی که مجوز قانونی ندارند داده می شود تا در آینده دچار مشکلات حقوقی و قضایی نشوند.
ماجرا از این قرار است یک کوهنورد در بازگشت از صعود قله ای نه چندان مرتفع مفقود می شود.
فردای روز مفقودی، سرپرست گروه دست یاری به سوی اعضای گروه دراز می کند جهت جستجوی فرد مفقود شده و تعداد افرادی که داوطلب یاری می شوند تامل برانگیز است ، به تعداد انگشتان دو دست از بین صد عضو گروه.
البته این سرپرست همان کسی است که از سر عشق به کوهنوردی برای سرپرستی گروه دوستانه ی خود تا به حال ریالی دریافت نکرده است و در عرض یک دهه تا قبل این حادثه، هیچ حادثه ای برای اعضای گروه اتفاق نیفتاده است. می خواهیم برای دقایقی خودمان را جای این سرپرست بگذاریم.
تصور کنید در حال برگشت از یک برنامه ی کوهنوردی هستید که متوجه می شوید یک نفر از اعضای گروه دوستانه ای که سرپرستی آن را به عهده دارید ناپدید شده است.
چه افکاری در سرتان جولان می دهد؟: فرد مفقود الان کجاست ؟ در چه حالیست؟ اگر آسیبی دیده باشد چه ؟ اگر بلایی سرش بیاید چه ؟چه احساسات و هیجاناتی به سمت شما هجوم می آورند ؟ :
عذاب وجدان ، احساس گناه ، ناراحتی عمیق ، پشیمانی ، سردرگمی ، بلاتکلیفی و ابهام ، خشم ، سرخوردگی و ده ها حس ناخوشایند دیگر
رفتارتان چه می تواند باشد ؟ :چنگ انداختن به هر ریسمانی برای خروج از این همه فکر و احساس ناخوشایند ، تشکیل گروه داوطلب برای جستجوی فرد مفقودی ، اطلاع رسانی به مسئولین امر و پیگیری های مکرر تا حصول نتیجه ی قابل قبول تا روزهای متمادی پس از حادثه
می توانید میزان فشار جسمی و روانی حاصل از این افکار ، احساسات و رفتارها را روی یک سرپرست تخمین بزنید ؟ بخصوص وقتی یک هفته از زمان مفقودی می گذرد و خبری از فرد گمشده نمی شود .اینجاست که پدیده ی درماندگی سرپرست رخ می نماید.
به این بیندیشیم چه اتفاقی افتاده است که این سرپرست، تنها رها می شود تا دچار این پدیده شود. آیا تمام ماجرا را می توان به اثر تماشاچی نسبت داد ؟ اثر تماشاچی که می گوید هر چقدر تعداد افراد حاضر در حادثه بیشتر باشد احتمال دخالت افراد در امداد رسانی کاهش می یابد .این اثر، فقط بخشی از این ماجرا را توضیح می دهد.
بخش دیگری مربوط می شود به آنچه در روانشناسی ، انسجام گروهی می نامیم . در ورزش های گروهی افراد با یکدیگر کنش متقابل دارند و موفقیت زمانی حاصل می شود که اعضای تیم به شیوه ای موثر و هماهنگ با همدیگر کار کنند. مطالعات نشان می دهد اگر اعضای یک تیم از انسجام بالاتری برخوردار باشند نقش موثرتری در تیم ایفا نموده و رضایتمندی بیشتری نسبت به سایر اعضاء دارند.
به نظر می رسد پایین بودن سطح انسجام گروهی به عنوان یکی از مهارتهای بین فردی همچون سایر ویژگی های روانشناختی در کوهنوردی مورد اغفال قرار گرفته و در موقعیت های بحرانی ، کمبودش به شدت احساس می شود .قدر مسلم آن است که خلا قانونی ، ناآگاهی از قوانین جاری کشور، پایین بودن میزان همدلی ، مسئولیت پذیری و عدم وجود روحیه ی داوطلبی نیز در پدیده ی درماندگی سرپرست نقش ایفا می کنند.
در این شرایط توجه به مبحث انسجام گروهی از سوی کوهنوردان، سرپرستان گروه ها ، مسئولین باشگاه های کوهنوردی و هیئت ها و فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی کشور در طول آموزش های الزامی کوهنوردان ضروری به نظر می رسد.