شاید بتوان در روانشناسی انسان ها و کوهنوردان ،آنان را به دو گروه آفندی و پدافندی تقسیم بندی کرد.
“آفندی ها و پدافندی ها”
آفندی ها: حس هجومی دارند و همواره از واژه اول شخص مفرد من استفاده میکنند و گاهی به دیگران میتازند و خود را سر آمد نشان میدهندوبرتر میدانند و دیگران را کوچک میشمارند…
من فلان کردم…من بهمان کردم…زن من…زندگی من
…بچه من… ماشین من…
واژه زدن در آنان معانی گوناگون دارد
در صعودها نیز از واژه زدن زیاد استفاده می کنند” قله را زدیم”… بیا ی” لقمه بزن”… در صعود نفرات را بقیمت فشار به خود پشت سر میگذارندو میگویند گرفتیمش.
گلهای بهاره دو روزه را میکنند… مارمولک ها هم از دستشان در امان نیستند…
و…و…و…
اما در مقابل پدآفندی ها…
تا مورد هجوم قرار نگیرند دفاع نمیکنند…از واژه اول شخص جمع ما زیاد استفاده میکنند.
به دیگران نمی تازند…از خود تعریف نمیکنند…کوچکی می کنند…با وقارند…
واژه زدن در بین آنان نادر بکار می رود
می گویند قله را صعود کردیم … رفتیم قله … حتی از واژه فتح نیز استفاده نمی کنند، موقع تعارف بفرما می زنند…
به محض رسیدن به نفر در حال صعود” خدا قوتی” می گویند که نشان” رخصت گرفتن” است…
گلهای تنهای مسیر پاکوب را سنگ چین می کنند تا دوروزه عمرشان له نشوند…
مارمولک ها هم از نگاه آنان لذت میبرند…
ندرتا حیوانی را میکشند حتی سوسک …
ایکاش نام نویسنده این متن زیبا را میدانستم.