جیرانیم_مارالیم_هاردا_قالدین_گلمه_دین؟!
مـحمــد اوراز! چشمـانـت را بـاز کن. هنوز قلههای بسیاری ماندهاند کــه تـو فتـح نکـردهیـی. بـرخیـز و از مرتفعترین قلههای جهان یک مشت برف بخور. بچههای نقده منتظر تو هستند.
مـنتظــرنــد کــه شـعــر «جـیــرانیـم، مـارالیـم، هـاردا قـالـدیـن گلمـهدین» را بـخــوانـنــد… اوراز چشمانت را باز کن، قلهها منتظر تو هستند.
محمد اینک در دنیایی دیگر است
قهرمان ۳۳ سالهیی که آرزو داشت به ۱۴ قله بالای ۸ هزارمتری دنیا صعود کند، در حادثه ریزش بهمن در صعود قـلــــه ۸۰۶۸ مــتـــری گـــاشـــربـــروم (یازدهمین قله مرتفع دنیا) در حالی که فـقـط ۱۵۰ متر تا فتح این قله فاصله داشــت بــا یــک سقـوط ۶۰۰متـری مـصــدوم شد.
اوراز بــــه عــنــــوان کـــارشـنـــاس تــربـیـت بـدنـی و بـا ۱۵ سـال سـابقـه کوهنوردی فاتح ۵ قله مرتفع (بالای ۸ هزار متری) شده بود.
او فاتح اورست نیز بود. او دارنده مدالهای طلا و نقره جهان و رکـورددار کـوهنـوردی جهـان به دلیل فتح ۴ قله بالای ۸۰۰۰ متر بدون اکـسیــژن هم بود.
مردی که در طول ۲۱روز بیهوشی مطلق، با چشمانی باز به اغما رفته بود، مـیدانسـت کـه کـوهنـوردان ایـرانـی هرگز بدون فتح قله باز نمیگردند.
حالا چـشمـانـت را ببند محمد! برای همیشه چشمانت را ببند.کـوههـا منتظـر تو نیستند.کوهها بیرحمند محمد! کوهها را فراموش کن… اوراز اما با رویای قلهها از دنیا رفت…
وقتی قلهها را فتح میکنی انگاری که خودت را فتح کرده ایی و حـــالا صــدای شـیــون مــادری مـیآیـد:«جیـرانیـم، مـارالیـم، هـاردا قـالـدیـن گلمـهدیـن. قـاش قـارالدی گلمهدین…»
« آهوی من، مارال من، کجا ماندی کــــه نـیـــامـــدی، افـــق سـیـــاه شـــد و نیامدی…»