فرض کنید با عده ای نشسته اید ، و در میان آنها حضور دارید .
حضور که میگوییم به معنای مشارکت و همراهی ذهنی و رفتاری شماست .
مثلاً چنانچه در یک فروشگاه به همراه دیگر مشتریان به دنبال کالایی برای خودتان می گردید و قصدتان خرید از آن فروشگاه است ، هم میتواند معنای حضور به خود بگیرد ، و هم خیر …
حضور به آن معنا که ابتدا این نوشتار گفته شد ، آنکه شما نیازی را در آنجا می جوئید ، و دیگران نیز همچون شما . اما برداشتهایتان کاملاً متفاوت است و نمیتواند حضوری ذهنی باشد ، اما حضوری رفتاری ست .
چنانچه شما به یک فروشگاه کالاهای نامتعارف وارد شوید ، و حتی تصمیم برای خرید از آن فروشگاه را نداشته باشید ، در جمعی حضور دارید که از لحاظ ذهنی و رفتاری با شما بسیار متفاوتند ، اما این را بدانید که شما در آن جا هستید ، و رهگذران بیرون از فروشگاه شما را در آنجا می بینند ، و بدون اینکه بخواهید ، در زمره کسانی قرار میگیرید که برای خرید یک کالای نامتعارف به آن فروشگاه وارد شدهاند ، هرچند قصدی برای خرید نداشته باشید .
حضور یافتن در کوهستان ، همانند رفتن به فروشگاهی ست که کالا های متعارف میفروشد ، و بسیاری از مردم برای خریداری نیازهایشان در آنجا حضور دارند .
کوهنوردانی که برای دریافت نیازهای روحی و جسمی ، و پر کردن خلاء های روحی و روانی خود پا به کوهستان میگذراند ، و هر کدام برداشتها و دریافت هایشان با دیگری تفاوت دارد ، و شما هم مانند آنها در جستجوی چیزی هستید که به آنجا آمده اید .
در آنجا شما حضور دارید ، اما نوع حضور شما رفتاری ست ، نه ذهنی . چرا که خواسته های شما و نیازهایتان با یکدیگر متفاوت است ، و این چیز عجیبی نیست .
گاهی حضور در یک گروه کوهنوردی میتواند زمینهساز حضور توأمان رفتار و ذهن باشد ، و گاه می تواند نباشد .
این مورد می تواند برداشت های شما را از یک برنامه کوهنوردی ، دلپذیر یا ناخوشایند کند ، چرا که ارتباط دوستانه و عمیق همنوردان ، شما را به سوی حضور توأمان از رفتار و ذهن سوق می دهد ، و حوادث شایع در کوهستان به میزان بسیار بالائی کاهش می یابد ، و بالعکس …
اینجاست که انتخاب یک گروه همپا و همنفس دریافتی شما از کوهستان را به بهترین شکل ممکن دلنشین میکند . و بدا به روزی که از کوهستان برگردید و از بودن در کنار عده ای دلشاد نباشید .
حضورتان گرم باد و انتخاب هایتان پر ثمر .