کامیابی در فرایند پیچیده صعود، نیاز به مدیریت اصولی و منطقی دارد که برنامهریزی، اجرا و ارزیابی را در بر میگیرد؛ اما نقطه مقابل این رویکرد، احساسگرایی است که میتواند خطرناک باشد.
در بیشتر صعودهای ما، رگههایی از احساسگرایی دیده میشود. برخی کلیشههای رایج صعودهای احساسی عبارتند از صعود برای اثبات خود به دیگران، دستیابی به شهرت و اعتبار، همچشمی فردی، گروهی، باشگاهی و …،
حمایت مالی اشخاص حقیقی یا حقوقی، تلافی برخی محرومیتها، نابرابریها یا تبعیضها و انتقام گرفتن از اشخاص حقیقی یا حقوقی. برای دوری از این کلیشهها، یادمان باشد که برای چه کوهنوردی میکنیم؛ نخست برای تندرستی جسمی و روانی و سپس لذت بردن از چالشهای حضور و فعالیت در طبیعت.
در ضمن بهتر است به جای تمرکز بر تفاوتهای کوهنوردی با سایر ورزشها، کمی هم به شباهتهای آن به ورزشهای دیگر بیندیشیم. به یاد آوریم که کوهنوردی هم مانند دیگر ورزشها – و چهبسا بیش از آنها – نیازمند یادگیری دانش و مهارت و به دست آوردن آمادگی جسمی و روانی است؛ تمرین پیوسته و تجربه روزافزون میخواهد و برای رسیدن به ردههای بالای آن، زمان دراز و پشتکار بسیار لازم است.
دکتر ابوالفضل جوادی