سفر به نانگا پاربات در سال ۲۰۱۶ هنگامی که تامارا زمستان اول را با سیمون مورو امتحان کرد و تنها هفتاد متر از قله فاصله داشت.
مورو در کنار الکس تیکسون و علی صدپارا به قله رسید. او احساس ناخوشایندی داشت و به صدای درونیاش که او را به فرود دعوت می کرد گوش داد ، زیرا می دانست اگر برای افتخار به کوهنوردی ادامه می داد ، بعداً برای پایین آمدن به کمک احتیاج داشت ، شاید کوهنوردان خود را به خطر بیندازد.
و این رشته با بقایای زندگی او آمیخته شده است ، جایی که او به دنیایی که او را احاطه کرده و درون او است ، می پردازد. تامارا دوران کودکی غیر متعارف خود را در Val d’Ega تجربه می کند ، جایی که در یک روستای کوچک بالاتر از بولزانو ، بین دره های کوهستان و جنگل ها بزرگ شد. بسیار نزدیک به والدین و خواهرانش ، لونگر ، مانند یک آناناس وحشی و کوهستانی.
از آنجا که آنها کوچک بودند ، با زندگی فروتنانه اما شاد و سالم قدرت ، جوانی و خوش بینی فوق العاده والدین خود را می دیدند و والدین وی برای تامارا پشتیبان بسیار مهمی بودند.
تامارا لونگر احساسات خود را به روشی جسمی توصیف می کند ، گویی که از زبان زخمهای پا و دستان خود می نویسد … و تمایل تقریباً خودکار به سرزنش خود برای آنچه اتفاق افتاده است ،
او اغلب تکرار می کند که او یک فاجعه است ، یا یک تکانه است یا هیچ درمانی ندارد ، یا اینکه جاه طلبی او را کور کرده است …