دلم یک جاده قشنگ میخواد که تا به حال نرفته باشم؛جادهای که انتهایش نه عشق باشد؛ نه نفرت، نه آشتی باشد؛ نه قهر.
دلم جادهای میخواد که نه از جنس بودن ها باشد؛ نه از جنس نبودن ها!
جادهای که نه موفقیت در آن باشد نه شکست در آن نمایان بشود.
دلم جادهای میخواد که نه کوه صبر را داشته باشد؛ نه دشت اراده را!
دلم جادهای میخواد که در آن نه دریای پر از آرامش بخروشد و نه کویر سختی ها غنچه درونم را به زردی بیاراید.
دلم جادهای میخواد از جنس بی تفاوتی ها از همان هایی که نه در آن سکوت بیداد میکند و نه فریاد بی صدا میماند.
آری هر طوری که باشد، خاکی باشد آسفالت باشد، از سیمان باشد از گل باشد، اصلا آبی باشد یا هوایی؛ دلم جادهای میخواهد از این جنس کاش باشد و بروم تا بروم که نباشم که خستهی راه های دیگر هستم!.