کارگران عضو سندیکا هرگز خاطره کوششهای این دو را در جهت احقاق حقوق خود فراموش نمیکنند . جلیل و اسکندر در دوران فعالیت سندیکایی خود همراه با سایر کارگران یک سازمان کوهنوردی به وجود آوردند . این سازمان کوهنوردی در سال ۱۳۴۳ پناهگاهی برفراز قله توچال ساخت و این یادگار کار دسته جمعی را پناهگاه «کارگر» نام نهادند که هم اکنون نیز پابرجاست .
جلیل انفرادی به همراه سیزده نفر از همفکرانش تحت رهبری علی اکبر صفائی فراهانی در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ عملیات تعرض در جنگلهای شمال را آغاز نمودند و جنبش سیاهکل را به پا ساختند. در این هنگام اسکندر صادقینژاد در تیم شهر به فعالیتهای خود مشغول بود .
سرانجام جلیل پس از اسارات در تاریخ ۲۷ اسفند ۴۹ اعدام گردید .
اسکندر صادقینژاد به مبارزه خود در شهر ادامه داد تا این که در تاریخ سوم خرداد ۱۳۵۰ در یک درگیری با ماموران ساواک جان باخت.
يکی از کارگران فلزکار مکانيک دربارهی جلیل انفرادی میگويد:
جليل يک پارچه شور بود، آتش بود. جليل همهاش صفا و محبت بود. میبايست برخورد او را با مردم میديدی تا به عمق احساسات پاکاش پی میبردی. جليل برای ما يک رفيق بود، يک آموزگار بود.
توی کارخانه هنگامی که جانمان به لبمان میآمد، هر وقت خسته میشديـم، هـر وقـت احسـاس تنهـائـی میکرديم، میرفتيم پيش جليل.
جليل برای ما حرف میزد، علت دردهایمان را میگفت و راه رهائی را.
جليل برایمان شعر میخواند.
وقتی با جليل به کوه میرفتيم دنيائی داشتيم. سال ۴۳ برفراز قلهی توچال اولين پناهگاه را ساختيم. اسمش را گذاشتيم پناهگاه کارگر. اين اولين کار دسته جمعیمان بود که بيرون کارخانه انجام میداديم. پناهگاه هنوز هم پابرجاست. هر وقت به قله میروم، بیاختيار نگاهم به سنگها خيره میشود، بر پيکر سخت هر سنگ، چهرهی مصمم و آفتاب سوختهی جليل را میبينم که مثل هميشه فرياد میزند:
اگر در شهر
از داشتن سرپناه محروميم
اگر در کارخانه
هستیمان را میگذاريم
امروز
آشيانه ی محقرمان را
بر فراز قله ی بلند البرز بنا میکنيم
و فردا
پرچم پيروزی مان را
بر بلندترين بلندی جهان.