متأسفانه بسیاری از تازه واردان ورزش کوهنوردی ، صعودشان بنوعی “گربه شور ” کردن کار است ! اما این به چه معنی ست ؟
زندگی ماشینی و پر شتاب امروزه ، و روند تند رخدادها ، و نیازهای روزمره زندگی در هزارۂ اکنون ، همه رفتارهای بشر را به سوی سراسیمگی و شتاب سوق داده است.
هراس از دست دادن جایگاه های اجتماعی و کمبود زمان ، منجر به این شده که همگان بدنبال انجام دادن سراسیمۂ امور زندگی باشند ، و گهگاه همین تندی بخشیدن به کارها ، از کیفیت و بازدهی آن هنجار و کنش میکاهد . به اصطلاح ؛ بیشتر رفتارهایمان “گربه شور” کردن کارهاست .
ضرب المثل “گربه شور کردن ” ، به معنای رفتار تند و پر شتاب و انجام نادرست آن کار است ، و بازخورد بدست آمده دلچسب و بجا نیست . رویه ای که به تازگی در ورزش کوهنوردی رو به رواج است !
صعود های سرعتی ، پیمایش خط الرأسی طولانی در کوتاهترین زمان ممکن ، ثبت رکوردهای گوناگون پیمایشی ، و … ، که از نگاه نگارنده ، این برای کسانیست که آموزش های پایه را آموخته اند و به عبارتی در این راه استخوان خورد کرده اند ، نه نوباوگان تازه وارد و جویای نام .
چنانچه در پیمایشی یک روزه ، جوانی تازه وارد شرکت کند و بدلیل عدم آگاهی از وضعیت قلبی و عروقی وی توسط مدیر برنامه ، دچار حادثه شود و جانش به خطر افتد ، چه کسی مسئول است ؟ چنانچه در درازمدت ، عوارض بزرگ شدن قلب ، و گشاد شدن عروق بواسطه فشار برنامه ها و در نهایت فشار خون و سکته دامنگیر افراد جویای نام شود ، چه کسی پاسخگوست ؟
به دید پیشکسوتان این ورزش ، از رفتارهائی اینچنین ، بازخورد کامل و مثبتی که در ورزش کوهنوردی متصور است به دست نمیآید . اما مدافعان این سبک های تازه ، از رفتار خویش دفاع میکنند ، با این منطق که هر کسی هر طور دلش میخواهد میتواند صعود کند ، و میزان دریافتی از کوهستان را خود تعیین میکند ، نه دیگران . (که به ایشان حق میدهیم اینطور بیندیشند )
در ادامه این رفتار ، قشر جوان و تازه وارد به این ورزش نیز ، در پیروی از این اندیشه ، دنبالهرو این رویه ها شده اند . و زمانی که از کنار “درّه یخار” میگذرند و میپرسی اینجا کجاست ؟ پاسخ میشنوی : نمیدونم ، مگه مهمه ؟ مهم قله اس !!
یا جوانی دیگر که هنوز “بارگذاری” نمیداند چیست و اصول کوله چیدن را نمیداند ، جویای “نام” در پی پیمودن خط الرأس هاست !
اما آیا در گذشته ، ورزش کوهنوردی اینچنین بود ؟
آیا فلسفه این ورزش که ؛ با قرار گرفتن در بستر آرام کوهستان ، و دریافت ذره ذره زیباییهای موجود در این اقلیم است و موجبات تعالی روح انسان را فراهم میکند ، این بود ؟ پس سلسله مراتب صعود ، و پیمایش چه جایگاهی دارد !؟
آیا با رفتارهای اینچنین ، درک و دریافت فلسفه کوهنوردی برای صعود کنندگان متصور است ؟
آیا جوانان امروز ، تعامل در مسیر ، اندیشه در پاکوب ، رقص با چشمه ، اشک با خلوص ، درک با شناخت ، و اقلیم شناسی در قالب صعودهای پرسرعت ، پیش از آنکه اصول اولیه حضور در کوهستان را در پیشگاه اساتید و پیشکسوتان بیاموزند ، درمی یابند ؟
آیا صرفاً حضور نادرست و نیمه کاره در کوهستان ، و “گربه شور” کردن پیمایشها و صعودها برایشان بس و مفید است ؟
نمیخواهم این رفتار را به مسئولان بلند مرتبه فدراسیون نسبت بدهم ، اما “سیاستگذاریهای” کلان در حوزه باشگاهها و “طرح” های من درآوردی آقایان، یکی از دلائل ایجاد چنین رفتارهائی ست که کوهنوردی را از رویه ای “رفاقتی” به روشی “رقابتی” هدایت نموده است.
پرسش اینجاست ، به کجا چنین شتابان !!؟