بهار سال ۱۳۸۱ زمانی که جلال رابوکی از صعود یک روزه دماوند بازنگشته بود، در فصلنامه نوشتم:
“مگر میشود کوهی از تجربه به کوه برود و دیگر بازنگردد” و همین طور شد.
پاییز آن سال پیکر جلال را پس از ماه ها جستجو از درهی یخار پایین آوردند.
آن روز با دیدن تجهیزات جلال دریافتم که چگونه میشود کوهی از تجربه از کوه باز نگردد، همانطور که کوهی از تجهیزات برای کوهنورد فاقد تجربه و دانش استفاده از لوازم بی اثر است.
دوستی میگفت:
پنج “ت” طلایی در کوه نوردی تعیین کننده است:
تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش)
تجهیزات
تمرین
تغذیه
تجربه
و به درستی بر این باور است که کوه نوردی اندوختهایست از پنج اصل که باید به فراست در طول زمان آموخت و هیچ راه میانبری برای آن متصور نیست.
آموزش و طی نمودن دوره های متنوع کوهنوردی امروزه اصل تفکیک ناپذیر این ورزش است و کوتاهی در آن جبران ناپذیر.
پله ها را باید با تمهید و تحمل طی کرد، هر پلهای را به دنبال پلهی دیگر به دور از مدرک طلبی و مدرک گرایی، تنها با تفکر ارتقاء توان علمی و عملی. باید دیوارهای خانه مان از مدرک خالی باشد و سلول سلول وجودمان طلبهی فراگیری و آموزش.
برای مبدل شدن به کوهنوردی سنجیده و فهیم تنها دست یافتن به درجات این پنج “ت” طلایی کافی نیست.
“ت” های دیگری هم وجود دارد که باید خود را به آن ها هم مجهز نماییم.
تعمق، تدبیر، تردید، تداوم، تامل، تعامل و از همه طلاییتر، ترس.
ترس همواره و همه جا یک نقطهی ضعف تلقی نمیشود، بلکه برخی مواقع نقطهی قوت و عقلانیت است.
از این که میترسید و به زبان میآوردی، شرمنده نباشید و خجالت نکشید
و به خود ببالید که شهامت بیانش را دارید، چرا که همه میترسند.
منبع: مجله کوه - شماره ۸۷
دکتر صالحی مقدم
فرازی از یک مقاله
انجمن پزشکی کوهستان ایران: بهار سال 1381 زمانی که جلال رابوکی از صعود یک روزه دماوند بازنگشته بود، در فصلنامه نوشتم.
لینک کوتاه : https://www.bamnews.ir/?p=76633
- ارسال توسط : حمید مساعدیان