• امروز : دوشنبه, ۱۴ اسفند , ۱۴۰۲
  • برابر با : Monday - 4 March - 2024
کل اخبار 24592
0

من و کوله پشتی ام

  • کد خبر : 21100
  • 07 بهمن 1399 - 21:26
من و کوله پشتی ام
من و کوله پشتی ام

نمیدانم من او را بالا می برم!

یا او مرا با خود به دامنه ها می‌کشاند!

راستش را بخواهید،

ما با هم هستیم!

گاهی او به پشت من می‌چسبد،

گاهی من به او تکیه میدهم،

همراه همیم!

مثل اون حلقه که تو انگشته،

مثل اون حسی که نگاه را،

ساعتها به اون گذر یار!

میخکوب میکنه می‌ماند و خسته نمی‌شه،

من و کوله پشتیم با همیم،

شاید ندونم عشق چیست!

اما محبت و دوست داشتن را بلدم!

همدیگه را هیچ وقت کنار نزدیم،

نه او کنار ماند و نه من از او جدا!

نه او مرا پس زد،

نه من او را فراموش!

نه او، به موی سپید و چروک صورت

دستهای فرسوده و پاهای خسته من

نگاه کرد!

نه من، به بند پاره و زیپ در رفته او!

در سرما و گرما مرا بغل کرد!

من او را بدوش انداختم،

که پشتم گرمه،

گفتم برویم؟

دم در رو دوشم گفت:

برویم

گون و قاصدک و چکاوک،

چشم براهه!

اما آهای تو که ازخط نگاه عاشقم،

قدمی به کنار برمی‌داری!

من قاصدک، زنبق و شقایق

من نازوکها را دارم

بی‌خیال،

دوستشان دارم، دوستم دارند!

این چند صباح عمر می‌گذرد.

این کوله شاید روزی بر پشت تو نشست!

اما اگر گذرت به ناز و کهار افتاد!

زیر اون پاخورآخر،

گون به تو خواهد گفت،

شاهدش همین کوله،

من همین جا بود که گفتم

بگذار تا ببوسمت!

وتو رو برگردوندی،

من و کوله‌ام تا آخر با هم هستیم!!

 

ارسالی از خانم هدایت

 

لینک کوتاه : https://www.bamnews.ir/?p=21100

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.