• امروز : دوشنبه, ۷ اسفند , ۱۴۰۲
  • برابر با : Monday - 26 February - 2024
کل اخبار 24575
1

نقدی بر طرح سیمرغ

  • کد خبر : 63723
  • 08 آذر 1400 - 3:58
نقدی بر طرح سیمرغ
بام نیوز: عجایب صنعتی دیدم درین دشت که سیمرغی پی تقدیر میگشت

عجایب صنعتی دیدم درین دشت
که سیمرغی پی تقدیر میگشت
سی و یک قله را سی روزه او رفت
عجایب هشتمی افزود بر هفت
تو گوئی پول داده جـِت خریده
ازین استان به آن استان پریده
بِرفته بیرمی شنبه چه خندان
و فردایش گرفته عکس تفتان
از آن سو پر کشیده سوی نایبند
سه شنبه هم نشسته بر دماوند
فراموشش شده تشگر نرفته
نشسته نوحه را هم سر گرفته
سر جت را گرفته سوی گرگان
به سوی گاوکشان تند و شتابان
یکی فرمود رحمی کن به این جت
بیفتد هان موتورهایش به پت پت
بگفت او من به دنبال رکوردم
وگرنه جز به این سودی نبردم
بباید قله ها را یک به یک رفت
که نامم را به گینس هم کنم ثبت
بگفتم اینکه کار گینسی نیست
مبدّع هم نمیداند که این چیست
کجای این کـُرِه طرحی چنین هست
به مانندش ببین بر این زمین هست
رفاقت ها شده بند رقابت
ز مردم هم رسیده صد شکایت
برای عکس قله گشته بلوا
چه تابلو کج شده در بین دعوا
برآشفت و نشانم داد دندان
حوالت داد من را هم به زندان
نشانم داد پنگالش چو چنگال
گمانم مقصدی بودش به یخچال
بپرسیدم تو آئین نامه خواندی
نظر بر سطرهایش هم نشاندی
درین آئین که او بنوشته بر ما
بفرموده درنگی کن به هر جا
مگر از توی جت چشمه تو دیدی
صدای چه چه بلبل شنیدی
به نیمه شب تو دیدی مردمان را
چگونه زندگی کردند آنجا
خریدی قرصی از نان دهاتی
نشستی پای حرف ننه فاطی

به خشم آمد به یکباره همی مرغ
تشر زد بر من ناقد به سیمرغ
بگفتا شعر خود را گوی شاعر
چه میخواهی تو از سیمرغ آخر
تو خود جانی به تن اصلأ نداری
سبب اینست هی مرغ میشماری
اگر مرد رهی یک صندلی هست
به چیزی هم درون جت نزن دست
به قاش مستان رویم بر پشت نیسان
نگردی تا به قله زار و خستان
یکی مردیست آنجا شو دخیلش
الهی کور شود چشم بخیلش
ز کوره راه ملت را برد کوه
به کفشت هم نیفتد گرد و اندوه
سکوتی کردم و بر خود نشستم
قلم را از سه نقطه هم شکستم
بگفتم با خودم ناظر کجا بود
سفارش های مش باقر کجا بود
پس از این گفتگو سیمرغ پر زد
هوس بر قله های دورتر زد
شنیدم صبح جمعه بوده شیراز
به عصر شنبه هم بوده تو اهواز
خلاصه قله ها را سخت فر داد
کنار تابلوی قله چه قر داد
گزارش ها گرفت از جمع یاران
کپی کرد و فرستادش به تهران

از آنسو مرد تهرانی نظر کرد
سندها را همی زیر و زبر کرد
به خود گفت او همه چیزش درست است
ولیکن پایه اش لرزان و سست است
به خود گفتا شگفتا و شگفتا
سی و یک قله را پیموده یک ماه
مگر طرح من و ما اینچنین بود
که کک بر پاچۂ اینها کمین بود
اگر روزی یکی قله برفتند
سی و یک روز باید می برفتند
یکی درسی دهم بر این رفیقان
دهم یک مرغ کمتر بهر ایشان
بگفتا با خودش طرحی درانداز
بساط جت سواری را برانداز
نشست او بر حساب و بر کتابش
بداد او تبصره بر آن خطابش
نوشت او هر کسی آمد به درگاه
بباید طی کند آنرا به باشگاه
خلاصه نان شان افتاد تو روغن
به کار خوردن تک دانه مرغن
همان مرغی که کم دادن به مردم
پر سیمرغ هم کندند از دم
سی و یک قله را دستور دادند
و سیمرغش ولی رنجور دادند
چه گریان شد همو سیمرغ جت دار
ز کاغذ برگه ای و مهر کژدار
مدالش برده خانه روی طاقچه
و جت هم میچرد در توی باغچه

لینک کوتاه : https://www.bamnews.ir/?p=63723

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.