به گزارش بام نیوز، بدون شک انسانهای فراوانی هستند که گمان میکنند کوهنوردی یعنی «علافی» و افرادی که کوهنورد هستند «آدمهای بیکاریاند» و ایستادن بر فراز قله و دوباره راهی خانه شدن، یعنی «فتح بیهودگی».
بر همین مبنا گفتاری که کوهنوردان برای زدودن این افکار و تغییر نگرش مردم به کار میگیرند، تنها در «توجیه کردن صعود»شان خلاصه میشود. این درحالی است که کوهنوردی در دنیای امروز، خود یک فرهنگ خاص با تعارفی ویژه است.
چه انگیزهای شما را این چنین برای رفتن به این منطقه که شاید آبستن حوادث برایتان باشد بر میانگیزد؟
البته رسیدن به پاسخ این پرسشها که شاید برای کسانی که حتی صبحها نیز اراده کنار زدن پتو و بیرون آمدن از رخت خواب گرم و نرمشان را ندارند، کمی دشوار و ناشدنی باشد. چون اصولا این دسته از مردم که کوهنوردی نمیکنند، نمیتوانند آن را به عنوان یک فعالیت یا ورزش فکری قلمداد کنند.
از همین رو آنچه که برای روشن شدن اصل کوهنوردی باید بیان شود، بیشتر جنبه تجربی و حس لذت گُنگی را خواهد داشت که درک میشود اما نمیتوان به شکل کامل آن را توضیح داد.
بنابراین برای تفسیر فلسفه کوهنوردی به ناچار باید به تعمیم برخی از انگارهها و صفات درونی هر کوهنورد رجوع کنیم. چراکه ممکن است هر یک از کوهنوردان، درکی متفاوت از کوه و طبیعت داشته باشند. اما آنچه در میان همه کوه رو ها مشترک به نظر میرسد این است که اغلب کوهنوردان چه حرفهای یا مبتدی بیشترین لذت را زمانی از کوه میبرند که دو یا سه روز از انجامش گذشته باشد.
البته پیمایش مسیر کوهنوردی و احساس قرابت با طبیعت خودش نیز به تنهایی حس خوشایند و فرحناکی به انسان منتقل میکند.
ولی بی شک یک کوهنورد زمانی لذت رضایتمندانه یک صعود را درک خواهد کرد که مشقّت و دشواری ناشی از صعود پایان یافته باشد. این رضایتمندی در اصل همان کشش و جاذبهای است که موجب میشود کوهنوردان بار دیگر برای صعودی دیگر – چه بسا دشوارتر- برنامه بریزند.
با این حال، کوهنوردان به خوبی درک کردهاند که ورزش کوهنوردی حتی اگر جنبه ماجراجویانه یا چالش برانگیز داشته به تقویت جنبههای خوب شخصیت یک انسان کمک خواهد کرد. تا آنجا که حتی میتوان مدعی شد «تکامل» یعنی «صعود» و «صعود» نیز یعنی همان «تکامل» که ابعاد شخصیتی و جسمی ما انسانها را برای برگزیدن روشهای متعالی زندگیمان تقویت خواهد کرد.
اما در کوهنوردی جنبه دیگری هم نهفته است و آن مقوله «فرهنگ» است. باید یادآور شد که منظور از فرهنگ در کوهنوردی که بر پایه اصولی خاص بنا شده است، مترادف «اخلاق» است.
کوهنوردی تنها رشتهای از ورزش است که «رقابت» در قاموس آن نمیگنجد. همین اصل هم موجب پویایی فکری، رفتاری، کلامی و عاطفی کوهنورد نسبت به یکدیگر و محیط شده است.
کوهنوردان به این خودآگاهی میرسند که رابطه میان انسان و طبیعت یک رابطه تعاملی و دوطرفه است و انسان هر اندازه که از محیط زیست خود مراقبت و محافظت داشته باشد به همان اندازه از سلامت روحی، فکری و جسمی برخوردار خواهند شد و به آسایش دست خواهند یافت.