آیا چیزی برای تسخیر در کوهها باقی مانده است؟
وقتی ارتباط قوی با کوهها دارید، صحبت از فتح، صحیح نیست. این فتح یکی از اقوام بدبخت “زمین را تابع خود کردن” است و این همان کاری است که ما با کوهها انجام میدهیم. مسنر یک بار گفت که به نظر او “تاریخ هیمالیانوردی به پایان رسیده است”، که به نظر من حرف پوچی است. من یقین دارم که کاوش در فضای کوهها در واقع کاوش در خود ماست. من میدانم که احساس ارتباط با کوهها میتواند به یک تجربه قدرتمند تبدیل شود.
محیط صخرهنوردی ورزشی با یک قانون مطلق اداره میشود که تشخیص میدهد صعود روی سنگ باید به طور مستقل و بدون هیچگونه تسهیلات مصنوعی انجام شود. به همین ترتیب، ارزش یک صعود بلند پروازانه هیمالیایی از آنجا آغاز میشود که از تسهیلات مصنوعی صرف نظر شود. یعنی خودکفایی صادقانه یک تیم واحد از کوهنوردان، به تنهایی در تماس با عنصر کوه. تلاش جمعی فتح به معنای تجاوز به حریم کوه است و هیچ ارتباطی با چالش ورزشی و پیوند عمیق انسانی با کوه ندارد. تفاوت بین هیمالیانوردی که در یک اکسپدیشن بزرگ انجام میشود و کوهنوردی که در قالب یک تیم کوچک مستقل انجام میشود برابر است با رابطه دزدی کالا درمقابل خرید قانونی. زمان آن رسیده است که روزنامهنگاران اصلی نیز این موضوع را درک کنند. من معتقدم که دوره سفرهای نظامی به سبک شوروی در آستانه پایان است.
– پس چرا بزرگترین اعزامیها مورد تحسین جهان قرار میگیرند؟
فاجعه کوهنوردی هیمالیا این است که رسانهها از آن تغذیه میکنند و با کلیشههای فرهنگ پاپ، یعنی افراد مشهور، مسابقه مرگ، بازی میکنند و از این راه کسب درآمد میکنند. آنها بتهایی مانند تاج هیمالیا یا K2 در زمستان ایجاد میکنند. من معتقدم که معیار روابط خالص در ذهن کوهنوردان تقویت میشود. اما تعجب میکنم چگونه این امر به رسانهها راه پیدا میکند؟ برقراری ارتباط با رسانهها ممکن است دشوار باشد و البته گاهی اوقات به طرز شرمآوری خطرناک است.
– چرا؟
– یک بار دربازگشت از یک برنامه خبرنگاری از من پرسید که چرا زنده ماندهام؟ من با روشی انحرافی جواب دادم: “چون من ترسو هستم”. فکر میکردم این باعث میشود او منظورم را درک کند. بااینکه در کارنامه خود مجموعهای از فعالیتهای پرخطررا ثبت کرده بودم، در مورد توانایی برقراری ارتباط با ترس، صحبت میکردم و از خودم چهره یک احمق را ساختم. عجیب آنکه روزنامهنگار حرف مرا به معنای واقعی کلمه گرفت و ترسو را تبدیل به یک داستان خندهدار و ترسناک کرد!
رسانهها بیاخلاقی کوهنوردی را درک نمیکنند و خبر صعودهای ما را به یک مهمانی رقص دیسکو تشبیح میکنند. بنابراین پس از صعود شرپاها به K2 کاملا راحت شدهام. زیرا امیدوارم با این کار سقوط کاملی که هیمالیانوردی لهستان را طی ۲۰ سال گذشته ویران کرده است، پایان یابد.