بی شک کوهنوردی ایرانی از استانداردهای جهانی عقب است . استانداردهای فدراسیون جهانی و جامعه کوهنوردان آمریکا و استاندارد حوزه یورو .
این استاندارد ها شامل : ابزار فنی ، پوشاک ، نوع کوهنوردی و استاندارهای مشابه میباشد.
درست است که ما در بسیاری از موارد از وسایل مورد تایید UIIA استفاده می کنیم ، اما نحوه استفاده ما از این وسایل گاها غلط می باشد . زمان درست استفاده از ابزار و کاربرد آنها ، نوع حرکت ، و چگونگی کوهنوردی ما دارای اشکالاتی میباشد .
سرفصل های آموزشی فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران منطبق با سرفصل های اتحادیه جهانی کوهنوردی تدوین شده است . اما نوع آموزش شاید منطبق نباشد .
افراد آموزش دیده در کوهنوردی سالم پیشگام هستند و افراد فاقد آموزش دارای اشکالات اساسی در کوهنوردی علمی می باشند .
کوهنورد ایرانی هم می خواهد به قله ها دست بیابد و هم آموزش نبیند . کوهنوردی ایرانی باید به سمت آموزش مدون و منظم و صعودهای برنامه ریزی شده پیش رود .
فرآیند کوهنوردی سالم یک پروسه چندین ساله است و نه صرفا دو یا چند ساله.
کوهنورد ایرانی انتظار دارد با آموزش کم و صرف زمان سه یا پنج سال به تمامی قله های مورد نظرش صعود کند که این امر اشتباهی جبران ناپذیر است .
کوهنوردی ایرانی زمانی در راه درست قرار خواهد گرفت که : بتواند شیوه منظم و مدون کوهنوردی نوین را پی گیرد و از اصرار به تک روی و بی مبالاتی در صعود بپرهیزد . کوهنورد ایرانی باید بتواند استفاده صحیح از زمان را بیاموزد و روند صعود هایش را علمی تر نماید . صعود های کمتر و بهتر را برنامه ریزی کند و اخلاق و رفتارش را حرفه ای نماید و یا لااقل نشان دهد که پایبند اصول کوهنوردی سالم میباشد . کوهنوردی ایرانی و کوهنورد ایرانی هر دو موضوع قابل تامل هستند و ما باید به فکر ارتقاءی کوهنوردی خودمان باشیم .