ولی براستی حقیقت موضوع چیست؟
واقعیت مرز خطر و احتیاط کدام است؟
به احتمال زیاد همه ما حداقل یکبار در طول کوهنوردی خویش خطر از بیخ گوشمان رد شده و شاید وجود مرگ را در یک قدمی احساس کردهایم.
واقعا فاصله مرگ و زندگی در کوهستان چقدر است؟
رعایت احتیاط، رعایت مو به موی اصولی ایمنی کوهنوردی تا چه میزان تضمین کننده سلامتی و جان ماست؟
ذات ورزش کوهنوردی با حوادث و مخاطرات کوهستان تا چه حدی مرتبط هستند؟
واقعا صحبت از احتیاط و احتیاط و احتیاط … صحبت از اینکه ما در کوه نمیخواهیم بمیریم تا چه اندازه با حقیقت کوهنوردی سازگار است.
آیا میشود هم به معنای واقعی کوهنوردی کرد و هم تضمین سلامتی داشت.
یاد استاد گرانقدری بخیر، که پس از سه روز آموزش بهمنشناسی در پایان کلاس گفت: اینها که این چند روزه همهاش برایتان گفتم، حرف بود و بهمن یک لحظه و یک آن است!
وقتی عظیم قیچیساز میگوید، بارها از کنار مرگ گذشتم یعنی چه؟
همنوردم!
آنچه کاملا مسجل است؛ خطر کوهستان همیشه در کمین ماست.
قدیمی و جدید؛ بزرگ و کوچک؛ حرفهای و آماتور؛ پیر و جوان نمیشناسد.
لطفا بیاید منطقی باشیم!
به این مغرور نباشیم که ما چنینیم و چنانیم ….
ما فراتر از خطر هستیم ….
با این کلمات امتیازات خویش را قاب نگیریم و بر ضعفهایمان نقاب نپوشانیم …..
اگر در کوهستان تا حالا شانس آوردهایم؛ بقیهاش را فقط بیشتر مواظب باشیم …..
مواظب باشیم غرور ما را از پای در نیاورد!
حد و توان خویش را در کوهنوردی بدانیم!
فقط همین!