کوه هر سنگ اش پر از زیبائی است
در خور این موهبت ، بینائی است
کوه آرامش دهد بر جان و تن
زانکه باشد تا ابد مام وطن
کوه و صخره خود برایم معبری
در پرستش موبدان را معبدی
کوه عاقل می کند دیوانه را
پر ز مستان می کند میخانه را
کوه آمال ات به بالا می برد
خود پسندی ات به یغما می برد
کوه بر دامن گشوده سبزه ها
رودها جاری به قعر دره ها
کوه و صحرا می برد اندوه را
هر چه کم باشد و یا انبوه را
کوه فریادت کند ای جان من
پاک و وارسته بیا بر خان من
کوه پاکوب اش پر از دلدادگی
عشق خود سویش ببر با سادگی
کوه با مِهر ات چه زیبا لعبتی
پیش او بنشین به مهر و صحبتی
کوه باشد تا ابد اندیشه ام
برگ و بار و ساقه و هم ریشه ام
کوه گهواره و تخت و گور من
جشن و شادی ، غصه و هم سور من
کوه را چون جان و تن خواهد امیر
از خدا خواهد به کوه اش جان بگیر