• امروز : یکشنبه, ۱۳ اسفند , ۱۴۰۲
  • برابر با : Sunday - 3 March - 2024
کل اخبار 24585
1

یک مستند واقعی “سنگنوردی

  • کد خبر : 37463
  • 02 اردیبهشت 1400 - 15:19
یک مستند واقعی “سنگنوردی
بام نیوز:او در فضا رو به دیواره قرار گرفت ، ابتدا مکثی کرد و با خونسردی و با لبخندی رضایت‌بخش دوباره با حمایت دوستش به بالا صعود کرد.

برف سنگینی آمده بود و با عبورو مرور عابرین پیاده رو ، قرچ قرچ برف آغاز آهنگ شب سردی را می نواخت.
تلویزیون مغازه ای فیلم مستند پخش می کردکه در یک لحظه توجه مان را به خود جلب کرد.
به “سید فریبرز” گفتم یک لحظه صبر کن، فیلم سنگ نوردی ست ، در آن هوای سرد پشت شیشه ی مغازه زول زدیم به فیلم.
دو نفرجوان در یک ” کُرده ” در حال صعود بودند ، که نفر “سر طناب” اسلینگ ها “را یکی پس از دیگری به “میانی های ثابت” نصب می کرد و “همطنابش” که کلاه کاسکت قرمز رنگی پوشیده بود با دقت اورا حمایت می کرد.
آنها با “صعود طبیعی” قابل توجهی به یک طاقچه رسیدند. بالاتر “کلاهک” بزرگی توی فضا قرار گرفته بود که خیلی زیبا بود و صعود از آن برای عاشقان سنگنوردی محشر است.
نفر سر طناب به طاقچه رسید ،ابتدا یک “خود حمایت” زد و با تقویت “کارگاه” به حمایتچیش گفت که صعود کند.
از این به بعد آنها به کلاهک مورد نظر شان رسیدند که با هماهنگی های لازم صعود شان را ادامه دادند ، ابتدا نفر اول با چشم چم و خم مسیر را خواند و بعد با استفاده از گیره های ناخنی خود را دقیقاً به زیرکلاهک رساند و با استفاده از پا و سوار بر یک گیره ریز ناگهان برای یک لحظه تعادل خود را از دست داد و چند متر به پایین سقوط کرد. بلافاصله حمایتچی طناب رادر پنجه اش محکم گرفته بود.
او در فضا رو به دیواره قرار گرفت ، ابتدا مکثی کرد و با خونسردی و با لبخندی رضایت‌بخش دوباره با حمایت دوستش به بالا صعود کرد.

این بار باز با روحیه ای خوب و با اعتماد بنفس گیره به گیره با نصب چند میانی خود را به کلاهک نزدیک کرد و سوار بر “رکاب” خود را به لبه کلاهک رساند و با تکنیک زیبایی که فقط دو “گیره مشتی” را گرفته بود با بالا بردن پای راست در میان شکاف لبه ی کلاهک ، فوری دست راست را از گیره آزاد کرد و اسلینگی را از “هارنس” جدا کرد و به میانی بالای سر کلاهک انداخت. نفسی عمیقی کشید و به حمایت چی گفت که کمی طناب به او بدهد ، طناب را که به میانی انداخت ، گفت من وزنم را روی رکاب می اندازم تو اضافه ی طناب را جمع کن و او با صعودی دلچسب خود را به بالای کلاهک رساندکه دوباره با یک طول طناب دیگر خود را به کارگاه بعدی رساند.
نفر دوم هم با کوله پشتی سنگینی شروع به صعود کرد و اسلینگ ها را یکی پس از دیگری جمع کرد و خود را را به همنوردش “محمد داودی” رساند. من و سید که از دیدن این صعود نفس در سینه مان حبس شده بود. یک لحظه متوجه شدیم که صاحب مغازه هی از ابتدای شروع فیلم با تعجب به ما نگریسته است.

لینک کوتاه : https://www.bamnews.ir/?p=37463

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.