همنورد من 

می خوام یک گپ دوستانه بزنیم

همنورد من

آهای تویی که عمری توی کوه آهسته رفتی اومدی کسی صدات نشنید

آهای تویی که عمری توی کوه رفتی سربلند و سلامت بودی

آهای تویی که عمری توی کوه رفتی غمی نداشتی غم هات جا گذاشتی

آهای تویی که چند روز اومدی می خواهی زودتر برسی اون بالا بالاها

آهای تویی که امروز اومدی با هزار شوق و شور می خواهی زودتر برسی اون بالا بالا ها

کوهستان زیباست اگر خودت زیبا پسند باشی

اگر خشم کوهستان بشناسی

اگر تحمل و استقامت داشته باشی

اگر بدونی قراره کجا بری با کی بری

سرپرستی یا سرپرست داری

حتما به این فکر کن قراره تو کوله ات برای درد دلهای بعد سفرت چی بزاری که روت بشه با آب و تاب عشق و جان برای من دوست تعریف کنی

همیشه این نیست که شکست و نرسیدن های ما نقطه ضعفی از دیگری باشه

مطمعن باش خودمون هم مقصریم

اگر برنامه ی که سرپرست بودی دچار مشکلات و نابسامانی های بی برنامه ریزی شد خودت باز هم خودت مقصری

اون تویی که طرح برنامه می ریزی

اون تویی که انتخاب میکنی قراره کجا بری

اون تویی که انتخاب میکنی با کی بری

اون تویی که انتخاب میکنی با چی بری

اون تویی که میگی چی لازمه چی لازم نیست

اون تویی که باید بدونی چه صلاح گروهت هست و چی نیست

اگر در برنامه که مهمان بودی و همنورد باز هم اگر مشکلی پیش اومد بی تقصیر نیستی چون خودت انتخاب کردی با کی بری با کیا همراه و همسفر قراره بشی

چی لازم داری که یه برنامه خوب و بیاد ماندنی داشته باشی

پس چشات خوب باز کن

تمرین

تغذیه

تجهیزات فقط از آن یک سرپرست نیست این بدون این سه اصل باید هر کوهنورد داشته باشه که بتونه کنار دیگری ایمن صعود کنه و لذتش ببره با لذت خاطراتش تعریف کنه