امیر ملیحی در یادداشتی که برای پایگاه خبری بام نیوز ارسال کرد اظهار داشت: صخره هایی ناموزون در پچ پچه هائی سرد ، بی آنکه گوش رهگذران را به شنیدن بخوانند ، در تکاپوی یافتن تنها یک دلیل برای میلیاردها سال تنهائی شان ، تن به باد محزون سپردهاند .
در این سوی نشستن ها و نگریستن های خاموش .هندسه سردشان ، بی واژه چون مرتاضان به چلّه نشسته ، در بستر گنگ می ماند !
بر شکاف هر صخره ، دردیست از پس لرزه های یک التهاب عمیق ، یک لرزش شگرف … یک انفجار بزرگ ، و در انتظار رویش یک رهگذر …..
و انسان چون تک یاختهای سردرگم ، بی آنکه بداند ،.همچون قافیهی به دنبال واژه های نرسیده میگردد تا شعری شود خواندنی ، یا واژه ای ماندنی .
آی … ای صخرههای محزون ، به بادها بیاموزید اینجا را ، به گذرگاه ندانستن ما …
کمی به انسان از دلهره هایتان بگویید ، از خاموشی میلیارد ساله تان ، تا شاید این تکیاختۂ سردرگم ، رمزی بیاموزد ، به تکامل برسد ، سرسخت شود چون هندسه بی آلایشتان ، و منفذی بگذارد برای رستن یک بوتۂ سبز از دانستن ، در فراموشی تک یاختگی .