هر کدام از ما انسان ها سهم هایی از زندگی داریم که برای حفظ و بقای آنها تلاش و کوشش می نماییم. سهمی از خانواده، سهمی از دوست، و برای حفظ سهم خود بسیار تلاش می کنیم و حضورشان در طول دوران زندگی را ارج می نهیم.
و اینک طبیعت، مظلوم و زخم خورده از بی توجهی ما، ما یعنی من و تو همان هایی که برای سهم های خود ارزش قائل هستیم. پس سهم من و تو از طبیعت چه می شود!!!
طبیعتی که از آن انرژی می گیریم و روحمان از دردهای پیرامون به آن پناه می برد. طبیعت زنده است، روح دارد، جان دارد، که اگر نداشت روح انسان با طبیعت مأنوس نمی شد.
وقتی برای کوه نوردی به طبیعت گام می نهم طبیعت روح مرا جلا می دهد و جانی تازه در رگ های من جاری می گردد، با خودم اندیشیدم، پس روح طبیعت چگونه باید تازه و پایدار بماند؟ طبیعت از رفتار و اعمال ما در پیرامونش انرژی می گیرد، بنابر این مسئولیتی فراموش شده را بر خود دیدم که برای سهمم از طبیعت نیز ارزش قائل شوم و در جهت بقایش حرکت کنم.
پس بیاییم هر کدام از ما، من و تو، سهم خود را در طبیعت حفظ کنیم، برایش تلاش کنیم و در حفظ و نگهداریش بکوشیم.