پایگاه خبری بام | میگویند پهلوان زنده را عشق است ، اما چه کسی است که انکار کند این دنیای فانی مصلحت و اجبار پهلوانان است و نه اختیار …
روزگار، تشک کشتی نیست، اما مهدی روی آن هم خوب جنگید؛ چه در میدان ورزش، چه در میدان زندگی. تنها ۲۴ سال داشت، اما کوهوار ایستاده بود، ستون خانهای که سایهاش بر سر خانواده افتاده بود. سرپرست خانواده بود و در رزم نان و غیرت، همیشه پیروز از میدان بیرون میآمد، اما دست ناجوانمرد سرنوشت این بار با حادثهای بیهشدار، او را از زمین برداشت.
اما مگر پهلوانان میمیرند؟ نه، مهدی سالمی درختی بود که اگرچه طوفان، ریشههایش را در خاک زندگی شکست، اما شاخههایش هنوز میوه میدهد. خانوادهاش در اوج داغ و اندوه، تصمیمی گرفتند که از جنس بزرگان بود؛ اعضای بدنش را بخشیدند، تا نور زندگی در جانهای دیگری شعلهور بماند. کبد و کلیههایش حالا در سینههایی دیگر نفس میکشند، و او، همچنان میجنگد، همچنان زنده است.
پهلوان، تن به خاک سپرد، اما روحش در رگهای مهربانی جاری شد. او رفت، اما نرفت؛ چون نام بعضیها را مرگ هم نمیتواند از یادها ببرد.مهدی سالمی، نهتنها در ورزش، که در لحظه وداع نیز برنده شد؛ این بار نه بر حریف، که بر مرگ. او رفت، اما نامش در قلبها زنده ماند؛ پهلوانی که پهلوانانه رفت…
رضا طاهری مربی مهدی در سوگ وی که اصالتا اهل گناوه بود و در جزیره خارگ زندگی می کرد نوشت : پهلوان مهدی سالمی، میداندار کشتی جزیره خارگ بود.
مرگ او نیز مرگی پهلوانانه بود؛ همچنان که در میدان کشتی مردانه میجنگید، در آخرین لحظات نیز با گذشت و ایثار، زندگی را به دیگران هدیه داد. او تأثیر بزرگی بر جوانان جزیره خارگ داشت و با عشق به ورزش، آنان را از آسیبهای اجتماعی دور کرد. تلاشهایش باعث شد بسیاری از نوجوانان و جوانان به کشتی و ورزش روی بیاورند و راهی سالم و پرافتخار در پیش بگیرند