ترجمه فایل صوتی مصاحبه الکس استون (علی حاج سعید) با آندره وکوهنوردان تیم اکراین در باره حوادثی که برای تیم ایرانی خانم مهری جعفری و رضا آدینه رخ داد:
الکس: این مصاحبه را با شما انجام می دهم چون شما در منطقه حضور داشتید و به بهترین نحو می توانید توضیح دهید که چه حوادثی رخ داد.
آندری – سلام. من آندره ورگیرس اهل اوکراین حومه شهر کیف هستم و ۳۳ سال دارم. من عضو تیم اوکراینی هستم که امسال قله پوبدا را صعود کرد. ما به همراه تیمی از ایران قله را صعود کردیم.
الکس: لطفا بفرمایید که چه روزی صعودتان را آغاز کردید و در چه روزهایی همراه تیم ایران بودید.
آندری-صعود ما در روز ۳۱ جولای آغاز شد. روز اول آگوست به کمپ اول رسیدم و در روز دوم آگوست تیم ایرانی را در کمپ دوم ملاقات کردیم. ارتفاع این کمپ حدود ۵۱۰۰ متر است.
الکس – در تیم ایرنی چند نفر حضور داشتند؟
آندری – ۱ زن و ۴ مرد ایرانی حضور داشتند.
الکس – شما از اتفاقاتی که برای تیم ایران رخ داد باخبر هستید و می دانید که ما ۲ کوهنورد ایرانی را از دست داده ایم. تمرکز ما اکنون بر روی نحوه رخداد این حوادث است. لطفا مشاهدات خود را بیان کنید. همچنین بفرمایید که چه مکالماتی بین شما و تیم ایرانی برقرار شد، به یکدیگر چه گفتید و آنها چه جوابی به شما دادند. لطفا درباره این تراژدی توضیح دهید.
آندری – ما در واقع ۲ بار ایرانی ها را ملاقات کردیم. اولین برخورد ما در روز دوم آگوست در کمپ دوم رخ داد. آنها به کمپ دوم رسیدند اما خانم همراهشان حدود ۳-۴ ساعت دیرتر رسید. آنها کمپ را آماده کرده بودند و چادرهایشان را برپا کرده بودند وقتی که خانم مهری جعفری به کمپ دوم رسید. آن خانم وارد چادر شد و در کنار یکدیگر بودند. همین اتفاق در کمپ سوم هم رخ داد.
الکس – آیا آن شخصی که چادر را برای خانم جعفری برپا و آماده کرد همان فردی نبود که در مسیر قله سقوط کرد و کشته شد؟
آندری – بله. همان فرد، رضا آدینه، و خانم جعفری هم چادر بودند و در محل کمپ با بقیه اعضا تیم حضور داشتند.
الکس – آیا به خاطر دارید که خانم مهری جعفری چگونه سقوط کرد؟ چه اتفاقی برای ایشان رخ داد؟ چه مکالماتی با تیم ایرانی داشتید؟
آندری – ما در کمپ سوم در ارتفاع ۶۴۰۰ استراحت می کردیم و خواب بودیم و تیم ایرانی هم در کمپ سوم بودند. ساعت ۸ صبح صدای بسیم بلند شد. خانم ویدا گرکاف، مدیر کمپ اصلی، پشت بیسیم اعلام کرد که خانم مهری جعفری از ارتفاع ۶۳۰۰ متری سقوط کرده. از ما خواست تا به چادر تیم ایران برویم چون نمی توانست با تیم ایران مستقیما صحبت کند. (بیسیم آنها خاموش بود). مدیر کمپ اصلی از ما درخواست کرد تا به چادر تیم ایران برویم و به آنها بگوییم که برای عملیات امداد و نجات خانم مهری جعفری فرود بروند و عملیات جستجو را آغاز کنند.
الکس – آیا شما به چادر تیم ایران رفتید؟
آندری – بله. دوبار پیاپی به درخواست مدیر کمپ اصلی به چادر آنها رفتم. همگی در یک چادر نشسته بودند. به آنها اعلام کردم که برای خانم ایرانی همراهشان حادثه ای رخ داده و به دستور مدیر کمپ اصلی می بایست که عملیات امداد و نجات را آغاز کنند. عکس العمل آنها برای من بسیار غیر منتظره بود. خیلی عجیب بود یکی از ایرانی ها گفت : “آهاان الان فهمیدم کیو میگی همون خانمی که با تیم اوکراین بود!؟” و این حرف برای من خیلی عجیب بود چون مهری جعفری همراه تیم اوکراینی نبود و همراه تیم ایرانی بود! سپس تاکید کردم که خانم مهری جعفری در تیم اوکراین اقامت ندارد و به همراه تیم ایرانی بوده! برای بار دوم پیام مدیر کمپ اصلی را به تیم ایران رساندم. انتظار ما این بود که الان تیم ایرانی از شنیدن این خبر خیلی ناراحت خواهند شد و خواهند گفت “چه اتفاق غم انگیزی رخ داده! اکنون برای جستجوی و نجات مهری اقدام خواهیم کرد و او را نجات خواهیم داد…!” اما چنین عکس العملی از جانب تیم ایران ندیدیم.
الکس – وقتی به آنها گفتید که آیا مهری را نجات خواهید داد آنها چه گفتند؟
آندری – آنها هیچ عکس العملی ازخود نشان ندادند. هیچ پاسخی ندادند. اینگونه وانمود می کردند که انگار خانم جعفری عضوی از آن تیم نیست واو را نمی شناسند.من مکالماتمان را با تیم ایرانی به صورت تصویری ضبط کردم و می توانم در اختیار شما قرار دهم . تمامی مکالتمان نیز با کمپ اصلی ضبط شده.
الکس – پس آنها هیچگونه عکس العملی برای نجات جان خانم جعفری از خود نشان ندادند و به صعود ادامه دادند…!
الکس – اکنون لطفا درباره قسمت دوم و حادثه ای که برای آقای رضا آدینه رخ داد توضیح دهید. آیا دقیقا می توانید توضیح دهید که چه حادثه ای رخ داد؟
ترجمه شهاب رئیسی اسکویی
