بدون اینکه بکوشیم تلاش صدها کوهنورد مملو از شور وشعف و توان و خرد را, که سخت کوشانه وگاه با از دست دادن جان شیرینشان, بر گنجینه ی تجارب کوهنوردی افزودند را فراموش کنیم ویا زیر سئوال ببریم;
باید گفت که این اقدام قدرتمندانه و هوشمندانه ی شرپا ها, حاوی درس های زیادی است که تمرکز برآنها خالی از لطف نیست.
روشن است که هر تیمی می کوشد تا از تجارب پیشینیان نهایت استفاده را برده وبا غلبه بر ضعف های پیشینیان راه پیروزی را هموار کند. که دراین موردنشان می دهد که تیم شرپا ها به بهترین نحوی عمل کرده و به نتیجه ی مطلوب رسیده اند.
اما اگر از یک زاویه ی دیگری نیز نگریسته شود, این صعود نکات جالب ودرس های دیگری در دل خود خواهد داشت.
اگرروشنتر صحبت کنیم واقعیت این است که بیش یک سده, شرپا ها به خاطر تأمین نیاز های مادی خود وخانواده هایشان در کنار اکسپدیشن ها مشغول خدمت رسانی بوده وگاه در ثابت گذاری ها, وترمیم مسیرها, نقش برجسته ای داشته اند.اماسهم آنها از موهبت پیروزی ها وموفقیت ها, کمتر بوده (و به جز انگشت شماری چون تنزینگ نورگی و…)بیشترنقش حاشیه ای داشته اند.
اما دوسه دهه است که شرپا ها درکنار نقش سنتی خود, در تلاش هستند که خود نیز به عنوان کوهنورد کنشگر وحرفه ای ,دیده شوند.
اکنون مدتهاست که رکورد سرعتی برخی از هشت هزار متری ها به ویژه “اورست” در دست شرپا های نپالی است.
اما صعود ۱۴ قله ی معروف بالای هشت هزار متردر کمتر از یک سال توسط “نیرمال پورجا”, آنهم بدون استفاده از کپسول اکسیژن, رکورد اعجاب انگیزی بود, که هنوز بسیاری قادر به هضم آن نشده اند. ومتأسفانه برخی ازکوهنوردان وهیمالیانوردان سرشناس جهانی در گفتار ونوشتار, برای آن ارزش کوهنوردی قائل نیستند.
اما این بار همان “نیرمال پورجا” در قامت سرپرست یک تیم قوی, لشگر جنگنده ای از شرپا ها را به میدان نبردزمستانی قله ای برده, که ده ها سال است قوی ترین وخوش فکر ترین هیمالیانوردان در مصاف زمستانی آن شکست می خورند.
اما این پایان ماجرا نیست. شرپا ها کوشیده اند تا بسیاری از سنت ها را درهم شکنند. قرار نیست عده ای تیم حمایت باشند ویا برخی فقط ثابت گذاری بخشی از مسیر را برعهده داشته باشند, بلکه هرکسی که توانایی داشته درتجهیز کمپ ها وثابت گذاری ها شراکت داشته است واکنون نیز قرار است همگی باهم پای بر قله بگذارند.
شاید شرپا ها آگاهانه ویا نا خودآگاه خواسته اند در برابر عمل کوهنوردان معروفی چون “کومپانیونی” و” لاسیدلی” که کوشیدند با حذف “والتربوناتی” و ” مهدی”, افتخار اولین صعود “کی تو” را از آن خود کنند, درست در ده متری زیر قله می ایستند تا دیگر نیزبرسند تا به همراه هم, ودرکنار هم ,این سرسخترین قله کره ی زمین را برای اولین بار در زمستان صعود کنند.
ممکن است باز برای به رسمیت نشناختن ویا کم اهمیت جلوه دادن این صعود, کسانی پیدا شوند که بگویند شانس با این تیم یار بوده ودر در روزهای نهایی به هوای بد نخورده اند. اما اینها همه افسانه خواهد بود. چون اعضای قوی ومصمم این تیم در بدترین شرایط هوایی درمنطقه بودند و در شرایطی سخت ثابت گذاری کرده و در کمپ ۴ مستقر شدند ودرکمین یک پنجره ی هوایی مناسب ماندند ونتیجه را دیدند.
واین آغاز فصل جدیدی است در کوهنوردی جهان , چه ما بپذیریم وچه نپذیریم.