یاد ایام گذشته بخیر،در شهر ما سه،چهارهیئت عزاداری مذهبی بود که همه ساله در ماه محرم سیاه پوش میکردند ودسته های عزاداری راه می انداختند ودر کوچه وخیابان عزاداری میکردند.
ظهر که میشد به هیئت برمیگشتند وغذای که آماده شده بود رو بین اعضاع تقسیم میکردند ودست اندر کاران ونور چشمی های بانی هیئت هم چند ظرفی غذا برای خودشون ودوست وآشنا ها میگرفتند.
کارهای هیئت سلسله مراتب داشت واگر کسی سلسله مراتب رو رعایت نمیکرد ویا تازه واردی میخواست جلو صف هیئت عزادای کنه وصف اول روضه روبروی منبر بشینه ویا توی گروه موزیک هیئت، طبلی،سنجی،ترومپتی بزنه ویا کاسه ای آبگوشت برای خونه بگیره ،دعوا ونزاعی پیش می آمد وگاها به زد وخورد هم میکشید ونتیجه این میشد که جرقه تاسیس یک هیئت ودسته جدید در ذهن فرد بازنده این نزاع زده میشد وبا دوستان خود قرار میگذاشت که از سال آینده هیئت و دار ودسته ای راه بندازه ،تا خودش ودوستانش بتوانند قدرت مانور بیشتری داشته باشند و هنگام خوردن غذا وهمچنین هنگام سینه زنی ونواختن موزیک دستشان باز باشد ودیگر کسی به آنها امر ونهی نکند ونتیجه این تصمیم گیری غلط وشخصی، بوجود آمدن صدها هیئت ودسته عذاداری کوچک وبزرگ وبی سر وسامانی وهرج مرج در این راستا بوده وعذای امام حسین (ع) را به کار ناوالی برای وقت گذرانی وبه ثمر نشاندن عقده های شخصی بدل کرده است.
و حالا چشم وهم چشمی در ورزش کوهنوردی.
سالهای اخیر در گوشه گوشه کشور عزیزمان ورزش کوهنوردی حس وحال تازه ای پیدا کرده و از نظر( کمی) روز به روز درحال گسترش است.
در فضا های مجازی روزانه ده ها وصدها عکس وگزارش از صعود قلل مختلف وعکسهایی در گروه های ۴۰-۵۰ نفره با لباسها وتجهیزات زیبا ورنگ وارنگ وهمچنین عکسها وگزارشهای صعودهای خارجی وگاهادور همی ها و همایشهای جور واجور با تعداد شرکت کننده بی شمار وغیر قابل کنترل که هیچ فایده ای جز تخریب روز افزون طبیعت به همراه نداشته و ندارد را شاهد هستیم.
در این باشگاه ها وگروه ها هستند مدیرانی که قبلا در باشگاه وگروه دیگری فعالیت داشته اند ویا به آنها اهمیت داده نشده ویا آنها را بعنواندسرصف انتخاب نکرده اند ویا در همایشی ،پستی به او محول نکردند و او از باشگاه وگروه قهر کرده وبا زد وبند وپول وپارتی مدرکی جور کرده وبا استفاده ویا با استفاده از مدرک دیگران باشگاه وگروهی برای خودش دست وپا کرده وشاد وسر خوش به فعالیت پرداخته اند.
برای این افراد جان وحقوق حقه انسانها هیچ ارزشی نداشته وبجای پرداختن به جنبه (کیفی) کار ،کسترش سطح کمی کار را در نظر گرفته وپیش میروند،تنها دلخوشی این قبیل افراد گذاشتن عکسهای دسته جمعی در قله های جور واجور وگذراندن یک پیک نیک،تناول ظرف آشی وسیخ کبابی و پز دادن به گروه های وباشگاه های دیگر وگاها کسب درآمد از این طریق است.
آموزش،تخصص،همدلی،ورزش ،تندرستی،به روز بودن از نظر فنی،برای این افراد واژکانی غریب است که پرداختن به آنها شاید ضرر هم داشته باشد.
اینجاست که چشم وهم چشمی در ورزش کوهنوردی هم کاملا هویدا وآشکار میشود.
به امید روزی که کوهنوردی را به چشم ورزشی برای سلامت وتندرستی ببینیم ،نه راهی برای فرونشاندن عقده های گذشته وکسب درآمد….!
سید محمد حجازی