در شروع نوشتار از باشگاهداران بااخلاقی که در کنار بخش انتفاعی باشگاه مطبوع خویش به آموزش اثرگذار اعضایشان اهتمام میورزند سپاسگزاریم .
قصد به چالش کشیدن باشگاه و باشگاه داری را نداریم ، چرا که به عنوان یک حرفه ، و زمینهای برای اشتغال گروهی از علاقمندان به ورزش کوهنوردی لازم و بجاست ، و چنانچه در عملکرد موفق باشد ، چه بسیار ارزشمند .
اما آنچه در این نوشتار به طور موجز به آن خواهیم پرداخت ، میزان کارایی و اثرگذاری این بخش از ورزش کوهنوردی در فرایند رو به جلو ، یا سکون آن است .
باشگاه از دو واژه “باش” به معنای بودن و حضور داشتن و “گاه” به معنای مکان و جایگاه و بستری برای گردهمایی است .
اما به چه منظور !!؟ چرا باید فعالیتهای اجتماعی در قالب باشگاهها جای بگیرند ؟
ورزش کوهنوردی به واسطه درونمایه ای ماهیتی ، ورزشی گروهی است ، چرا که همواره از سوی بزرگان توصیه به انجام آن در قالب گروه ، و پرهیز از تکروی شده است .
اینجاست که باشگاهها معنی مییابند و حضور علاقمندان به این ورزش ، چهارچوبی سازمانی میگیرد ، اما آیا باشگاهها توانستند به وظایف خود به شکل درست عمل کنند ؟
آیا تعداد اعضای یک باشگاه نشان از شخصیت سیستماتیک و توان سازمانی آن باشگاه است ؟
با مروری بر عملکرد باشگاهها و نوع نگاه مدیران آن در این دوران که بیشتر به بنگاه اقتصادی برای کارمندان مربیان و اساتید و سرپرستان باشگاه ها تبدیل شده و بخش انتفاعی فعالیت باشگاهها مورد نگاه ویژه روسای آن است ، به این نتیجه میرسیم که چندان کارا نبوده اند .
که البته فلسفه ایجاد باشگاه، همین بوده و لاجرم قابل پذیرش است ، اما باشگاهی که برای جذب اعضا و پر کردن لیست برنامه های هفتگی خویش به رفتار تهاجمی و تحکّم آمیز روی میآورد و اعضاء را مونوپل خود می کند ، چه نیتی در سر دارد ؟
یکی از باشگاههای سرشناس پایتخت ، به اعضای جدید تحکّم می کند که هیچ برنامهای خارج از لیست برنامه های باشگاه مطبوع را نباید اجرا کنند ، حتی یک برنامه !! و حق هیچگونه صعود ناهماهنگ را ندارند !؟
برگزاری کلاسهای متعدد و کم اثر در فرآیند عملیاتی صعودها ، نکته دیگری است که مورد سوال نگارنده است ، حادثه کولجنو ، روی دیگر سکه باشگاه داری را نمایان کرد ، آنجا که بی تدبیری و عدم هماهنگی دو باشگاه ، در مدیریت بحران و تشکیل سازمان دهی شده یک تیم یک دست ، باعث بروز حادثه شد .که جز بدنام کردن ورزش کوهنوردی در نزد مردم به واسطه سرپوش گذاشتن بر اشتباهات منجر به حادثه اثری دیگری نداشت ، و بیمه نبودن راهنمای محلی مرحوم جوکار نقطه تاریک این ناهماهنگی ست . که اگر این برنامه با موفقیت به پایان میرسید ، در بوق و کرنا می دمیدند که باشگاه ما چنین برنامه ای را اجرا کرد .
از سوی دیگر ، حادثۂ توچال را بازنگری کنیم ، و رفتار متفاوت دو باشگاه را مرور نمائیم ، یکی به تلفات کشید و دیگری به نجات تیم درگیر در منطقه .
باشگاه داری اصالتی ویژه میخواهد ، که نزد باشگاه داران به امانت خواهد بود ، تا به اثبات رفتار درست و نهادینه و به دور از نگاههای فرمالیستی ، به پیشرفت فنی و اخلاقی این ورزش نزد علاقمندان بیاندیشند ،و نه تنها به بخش انتفاعی آن .
شاید نمیدانستید ، پوست ببر همچون خَز هایش راه راه است ، هر طرحی که در خزهای ببر نقش بسته ، بر پوستش نیز وجود دارد ، و این یعنی زیر و رویش یکی است ، و اصالت دارد ، پوشالی نیست .