ابتدا باید ریا را معنا کنیم ؛ ریا چیست
نوعی فرومایگی اخلاقی در قامت استفاده ابزاری از دین ، و یا یک ایدئولوژی غالب در جامعه ، برای رسیدن به مقاصد دنیوی .
بر پایه پیشینه ریاکاری در جوامع ، ابتدا نظام غالب و مسلط را باید مورد واکاوی قرار داد ، اصولا نظام های ایدئولوژیک ، بستر مناسبی برای ظهور و بروز افراد ریاکار در همان جامعه هستند ، و عدم شناخت توده ها در نوع برخورد با این بستر ، آنها را به ریاکاری وامی دارد .
چنانچه منصفانه برخورد کنیم ، سیستم مسلط در جامعه مسیری را می گشاید ، تا افراد برای رسیدن به خواستههای منطقی اقتصادی خویش روی به ریاکاری و تملق گویی بیاورند ، هر چند بدان ایدئولوژی معتقد و پایبند نباشند .
نمونه بارز این رویداد را میتوان در رفتار مجریان تلویزیون در سالهای گذشته به وضوح دید .
با نگاهی ساده در مییایم که نهادهای مردمی کوچکِ مرتبط با نظام ، که به دلیل تصویب اساسنامه شان توسط همان ریاکاران بالادست قانونی میشوند ، ناچارند برای بقای خویش ، رفتاری جدای از اعتقادشان بروز دهند
و این تازه شروع رفتارهای دیگریست که به ریاکاری در جامعه ، خصوصا جامعه ورزشی دامن میزند .
اما آیا باشگاهدارن میتوانند در برابر این رویه مقاومت کنند .
آیا تضمینی هست که ایستادن در برابر خواستههای صنفی مدیران دردسرساز نشود و بتوان در برابر فرمایشات بالادستی مقاومت کرد و آسیب ندید .
زمانی که یک باشگاهدار مجوز فعالیت باشگاه را دریافت میکند ، متضمّن همکاری های صنفی در چهارچوب قوانین تابع ایدرولوژیک همان نظام ، بر دوایر گِرد خود است .
به این معنا که ایراد کار در باشگاه نیست ، در مقامات بالادستی ست که طی فرامینی ، رفتارهای اینچنین را به سازمان های کوچکِ مردمی دیکته میکنند .
اینگونه است که یک باشگاه تازه تاسیس ، و کم تجربه ، تمام و کمال در اختیار دیدگاههای ایدئولوژیک سیستم غالب بر سیاستهای کلان کشور قرار میگیرد ، و تریبون اعتقاداتی میشود ، که هیچگونه وثوقی به آن ندارد .
گزافه گوئی نیست که بگوئیم ؛ نظام های ایدئولوژیک ، بنیان اخلاق در جامعه را ویران میکنند ، و فرو میریزند ، و همه افرادی که زیر سیستمِ آن نظام هستند را به ریاکاری و تملق و چاپلوسی وامیدارند .