چه کسی گفته اگر به کوه بروید، آرامش به سراغتان می آید … !؟
احتمالأ بندۂ خدا ، حس شنوائی اش را در خانه جا گذارده و این همه صدای #ناهنجار را نمی شنود !!
به تازگی که نه ، خیلی وقت است داداش ساسی از توکیو هم با عباس قادری و بقیۂ دوستان ، همگی کوهنورد شده اند و حتی اگر چهرۂ مبارکشان را هم نبینی ، صدای گوشخراش رپ خوان ها را در کوه خواهی شنید !! که از پارسال با هم ، دسته جمعی آمده اند زیارت ….!
یا همین آقایان سنتی خوان خودمان ، چنان چهچهه (تحریر) می زنند که بلبلان و چکاوک های منطقه ، جلای وطن نموده اند و عطای خانه شان ( کوه ) را به لقایش بخشیده اند و شده اند آوارۂ بیابان …. !
اینها به کنار ، این موتورسواران پر طمطراق را کجای دلمان بگذاریم ، چنان از این دامنه به آن قله می گازند که انگار ارث اجدادی را مطالبه می فرمایند .
صدای اگزوزشان، تا ناکجای مغز آدم فرو می رود !
تازه اینها به کنار ….
این آقایان و خانم های فالش خوان را چگونه خواننده کنیم؟ همانها که نت “فا بـِمُـل” را ” سـُل دی یـِز ” میخوانند !!! خدا نصیب گرگ بیابان نکند ، که اگر بشنود همه کرک اش تیلیک تیلیک می ریزد .
چنان اعتماد به نفس شان در حلق مان فرو میرود که تمام تارهای صوتی مان را در “دیوار”، آنلاین با پائین ترین قیمت به فروش بگذاریم بهتر است .
دوستان یقه سفیدِ ژن مرغوبِ لودر سوارِ دینامیت به دست را، از ترس مان در این شکوائیه نیاوردیم، چون گناه دارند طفلکی ها ، خرج تحصیل فرزندان معصوم شان در امریکا و کانادا و اروپا زیاد است، خدا را خوش نمی آید عده ای از نان خوردن بیفتند ، والّا…..
بر قله نشستیم و در مراقبه با خدای کوهیم، که ناگهان جیغ بنفش کوهنورد تازه به قله رسیده، شش متر به آسمان میفرستد مان…. ؟!
آخر ، خدا پدر بیامرز ، آرمسترانگ بر کرۂ ماه پا گذاشت جیغ نزد ، کهکشان را که فتح نکردی قربانت گردم !! رگ آئورت مان از ترس ، در دهلیز چپ قلبمان خودش را خیس کرد بخدا !!
خلاصه اگر در کوه بدنبال آرامش بودید ، ازین خبرها نیست …
به خانه تان برگردید، امن تر است .