تا حالا از بستن کوله ناراضی بودین … ؟
منظورم اینه که به زور و اجبار کوله تون رو پر از لوازم صعود بکنید و سر بقیه ، یک بند غر بزنید و و کلی منّت بگذارید .؟!
یا مثلأ در حین آماده کردن کوله ، دائم به این و اون چشم غُره برید و متلک بار دیگران کنید و با اعتراض بگید : بخدا مجبورم ، بخاطر توئه … وگرنه کی حوصله داره بعد یه هفته کار سنگین ، عصر پنجشنبه هنوز به خونه نرسیده و عرق به تنش خشک نشده ، کوله شو برداره و واسۂ برنامۂ آخر هفته عین اسپند رو آتیش باشه ، خسته ام بخدا ،،، خسته ، میفهمی ؟
راستشو بخواین ، به نظر نمی رسه هیچ کوهنوردی اینطوری باشه ، به عبارت دیگه ، کسی تا به حال به زور چماق و مشت و لگد به کوه نرفته ، اگر هم رفته فقط و فقط با یک کلمه میشه کارش رو تعریف کرد… “عــــشق ”
عشق دیدن طبیعت با یه سری دوست و رفیق با مرام ، و دورهمی های ساده ، و هزار عشقولانۂ دیگه .