کوهنوردا کلأ آدمهای برملائی هستن . راحت میشه بهشون پی برد ، راحت میشه شناختشون .
اگه به ضرب المثل «مشت نمونه خرواره » باور داشته باشی ، یا اون ضرب المثل «آدما رو تو سفر میشه شناخت » ، میتونی یه کوهنورد رو از مدل کوله بستنش ، از مدل پوشش ، مدل راه رفتن ، مدل غذا خوردن ، مدل خوابیدن ، مدل حرف زدن ، و همه رفتارهای انجام شده در طی یک برنامه بشناسی .
اصولاً یه جورایی تابلوئه که مدل زندگیشون چجوریه . خیلی اهل پنهون کاری نیستن ، یعنی نمی تونن باشن . یه جور دیگه بگم ؛ یه جاهائی مجبورن خود واقعیشون باشن ، حتی اگه آدم پیچیده و مرموزی هم به چشم بیان ، یه جاهائی به خاطر فلسفه ورزش کوهنوردی و نیازهای درونی این ورزش ، خودشونو برملا میکنن و اونجا راحت میشه فهمید که همنوردت چه جور آدمیه و میتونه همسفر برنامه های آینده ات باشه یا نه .
آخه کوهنوردی یه نمونه کوچیک و جمع و جور از سبک زندگی و رفتار یک آدمه . شکیبایی ، ادب ، روحیه همراهی ، نظم و انضباط ، تمیزی ، عادات شخصی ، اخلاق و همه اینها رو زود میشه فهمید . البته وفاداری رو با کمی تأمل و زمان .
صد البته ناگفته نمونه که بعضیا خیلی سفتن ، همه چیشون مثل آدمیزاده ها ، اما چند وقت بعد ، با یه حرکت پیش بینی نشده همۂ تصوراتتو میریزن به هم !! و تو با خودت میگی : اَاااا …. با چه هیولائی اینور و اونور میرفتم !؟
راستش آدمائی که زندگیشون تو یه کوله خلاصه میشه خیلی سخت و پیچیده نیستن ، اونم تو جائی که سادگی و بی تکلّف بودن رو میشه براحتی تمرین کرد ، جائی مثل کوهستان . البته به غیر از اون استثناء هیولاهای گرامی .