عزیز من مرو درکوه و صحرا.
رهاکن مدتی دشت ودمن را.
زکوله پشتی وباطوم وکفشت.
جداگرد و کمی دوری بفرما.
اگرچه بی حدواندازه سخت است.
ولی این گشته تکلیفی چوبرما.
بلائی آمـــــــــــــــــده در کل عالم.
که ویران کرده ارکان بشررا.
به کادر خسته درمان کشور.
عطاکن فرصت دفع خطر را.
بله ای همنــــــــــــــورد مهربانم.
رها کن مدتی سیرو سفر را.
مسعود جولائی.