در بروز فجایعی مانند سقوط بهمن دیزین، فاجعه کول جنو، سقوط بهمن دره مسیر قله پرسون و اغلب حوادثی از این دست، ردپای دیکتاتوری مربی و سرپرست تیم و اصرار و پافشاری بر ادامه اشتباه در شرایط با ریسک بالا دیده میشود. در حالی که هواشناسی کوهستان از یک هفته قبل احتمال بارشهای بسیار خطرناک برای منطقه زاگرس را میدهد، در شرایط برف و کولاک شدید گردنه دیزین و چندین متر برف که از قبل در منطقه باریده، در حالی که پس از یک برف سنگین و آفتابی شدن هوا که احتمال سقوط بهمن را چندین برابر میکند از بدترین مسیر قصد صعود به قله پرسون را داریم و کماکان اصرار بر ادامه اجرای برنامه داریم، باید منتظر چنین فجایعی باشیم و البته نکته قابل تأمل آنکه تمام این فجایع از سوی افرادی انجام میگیرد که عناوینی همچون مربی رسمی، حرفهای و پیشکسوت را یدک میکشند.
مسحور شدن، ذوب شدن و اطاعت کورکورانه
طبیعت ودیعهای در وجود انسان نهاده که عقل نام دارد و نتیجه آن قدرتی است بنام قدرت تفکر و تعقل. استفاده از علم و تجربیات دیگران امری است عاقلانه اما اطاعت کورکورانه در حالی که وضعیت تا حدی بحرانی است که حتی هر انسان معمولی و فاقد تجربهای ریسک و احتمال بالای خطر را درک میکند، چیزی نیست مگر وانهادن خود به دست تقدیر. توجه داشته باشید که مربی، پیشکسوت و سرپرست نیز ممکن است به حکم انسان بودن دچار اشتباهات فاحشی شود و سلب اختیار و اراده از خود و مسحور شدن در عناوین و افتخارات ایشان میتواند حادثهآفرین باشد.
در گفتگویی که با یکی از بازماندگان حوادث کوهنوردی داشتم علت زنده ماندن و سلامت او را جویا شدم، یک جمله ساده پاسخ من بود: “دیدم سرپرست در این هوای طوفانی اصرار بر ادامه مسیر دارد و من از شرکت در برنامه خودداری کردم.” این جمله عیناً یادآور پاسخی است که عظیم قیچیساز (که چون در قید حیات هستند هنوز تبدیل به الگو و اسطوره نشدهاند!) در پاسخ به شخصی که از ایشان سوال کرد که چگونه بدون آسیب تمام قلهها را صعود کردی داد: “هر کجا احساس خطر کردم، بازگشتم.”