استفاده از واژه های کوه نوردی:کوهیار ،همنورد و…
در قاموس کوه نوردان واژه های کوهیار، همنورد، هم طناب و…
خیلی بالاتر و ارزشمند تر از عمو، خاله و عمه و… حتی برادر و خواهر است و جنسیت و حتی ملیت ملاک نیست .
این نام ها برای آنهایی که کوه نورد به معنی اخص هستند اطلاق می شود و همچنین با یک شیوه و جدیت، حمایت و هدایت می شوند و نشست و برخاست دارند و هوای یکدیگر را دارند و فرق نمی گذارند و دست و پایشان را در رابطه با جنسیت ومقام و منصب و دارا و ندار گم نمی کنند و وظیفه یار بودن،
همراه بودن، همپا بودن ( کوهیار ) و همنورد بودن( نوردیدن مسیرهای سخت ) و هدایت و حمایت فنی را به خوبی انجام می دهند.
نام های کوهیار و همنورد خیلی از آقا و خانم قابل احترام تر و با ارزش تر و حقیقی تر است و برازنده یک کوه نورد می باشد .
ملاک های مادی، عنوان ها و حتی همشهری و هم ولایتی بودن نباید مطرح باشد و تاثیری در کوهیاری و همنوردی بگذارد
و تفکر بازار و بده، بستان و ضرر و زیان و برنده و بازنده بودن در دوستی ها و رفاقت ها و حتی فامیل بودن و فخر فروشی های دیگر، نقشی در تلاش در یک برنامه گروهی و جمعی ندارد.
دیده شده که همنورد برای دوست کوه نورد و همنوردش جانش را در مواجهه با خطر از دست داده و خودش را فدای مرام و مسلک دوستی ،کوه و کوه نوردی و سلامت و ایمنی کوهیار و همنورد و هم طناب خودش کرده است.
پس یاد بگیریم و یاد بدهیم و این فرهنگ را اشاعه و ترویج دهیم و به زبان و گویش کوه نوردی حرف بزنیم .
در مکاتبات و مقالات در رابطه با کوه و کوه نوردی از کوهیار و همنورد به جای آقا و خانم استفاده کنیم .
سعی کنیم که به مرور از به کار بردن حتی واژه های کوه مرد و شیر زن که درجه بندی می کند و فاصله می اندازد و تفرقه افکن است خودداری کنیم .
این نسل و آن نسل و این سن و آن سن و جوان و پیر و خانم و آقا و زن و مرد و کوه نوردان دولتی و غیر دولتی و فدراسیونی و هیئتی و شهرستانی و تهرانی و دیگر قالب های اداری و بازاری که خشک و بی روح هستند و یادآور مظاهر و پدیده های نامأنوس شهری است، در کوه کمتر استفاده کنیم که ناخودآگاه ما را از هم جدا می کند و مقابل هم قرار می دهد و انرژی مثبت مان را می گیرد و مجموعه خوبمان را متفرق و پراکنده و جدا می کند و ضعیف می شویم.
واژه ها و اسامی ای مانند کوهیار و همنورد و مربی و پیشکسوت، مسئولیت و بار سنگینی بر دوش می کشند در حالی که آقا و خانم و… این ارزش و همبستگی و پیوستگی را ندارند.
حال،این ماییم که خصلت واحد گرفتیم،این ما هستیم که گام در یک نقطه می گذاریم.
آنگاه هر فرد خود و روح و خوی خود را چندین نفر می بیند،در همکاری و همگامی با هر فرد انگار با اعضایی از پیکر خود همکار و همگام شده ایم.
در تلاش برای حمایت،همیاریم.
حمایت در کوه،حمایت در زندگی است.
هرگاه که عرق می ریزم،چهره اوست که پرمهر تر و پرقطره ترست،
امید با او بودن است که شوق رسیدن به قله را دارم.
آوای سرود همنورد مرا از آنچه ندارم پر و بی نیاز می کند،گویی سالهاست کوه خانه ماست،درب خانه ما به روی همه کس باز است.
ما به گواه با هرکس که با راهمان یکی است خانه مان،سفره مان،تلاشمان،استراحتمان و جان پناهمان یکی است و تا کوه ایستاده است
ایستاده ایم..
در انتظارت بر درگاه کوه ایستاده ام…!