امدادگران کوهستان در اغلب مواقع با حفظ سلیقه های شخصی و نیز داشتن عقاید متفاوت همواره در رسیدن به نقطه اوج که نتیجه نهایی و سرحد تلاش می باشد به یاری مصدومان شتافته و این همدلی و تبعیت از آراءجمعی یکی از مذیت ها و افتخارات آنان در طول تاریخ می باشد که در اغلب حوادث غیر مترقبه در صف اول بوده و علاقه مندی خود را برای امداد و کمک رسانی اعلام کرده اند. چرا در کشور کوهستانی ما هنوز جایگاه واقعی کمیته های جستجو و نجات با ابهام بوده و در شرایط اضطراری و در ناخوشی ها و بحران حوداث حضور آنان شرط وظیفه بوده و چنانچه منطقه حادثه قابل دسترسی نبوده که قصور و کوتاهی مشروط به عوامل متعددی می باشد، اما همواره امدادگران را در فرجام تلخ حادثه مورد شماتت و سرزنش قرار داده و قصور و کوتاهی دیگر نهادها نادیده گرفته می شود .
با نگاه منصفانه و منطقي در مسيرهاي منتهي به قلل سراسر كشور و برخورد چهره به چهره در معابر و گذرگاههای کوهستانی با تذكرات به موقع و بجاي امدادگران و راهنمايان مواجه شده و گاها با تمسخر و طعنه مسير را ادامه داده و اغلب خود را حق بجانب و گاها جو گیر ذهنی می شویم ( بقول برتراندراسل:
اگرعقيده مخالف شما را عصباني مي كند نشانه آن است كه شما ناخداگاه مي دانيد كه دليل مناسبي براي آنچه فكر مي كنيد نداريد. ) از اینرو با پیروی از فرهنگ عدم دخالت و احترام به حقوق دیگران بظاهر هیچکس را بزور و اجبار نمی توان به کوه برد و یا از ورود کسی به کوه جلوگیری کرد, به همین دلیل اغلب اوقات تذکرات امدادگران کوهستان در راستای مسئولیت اجتماعی کم رنگ می گردد.
بی تردید حضور امداگران در مناطق کوهستانی و گذرگاهها دلگرمی و حمایت روانی بوده، برای مسافرین کوه و کسانی که راهی ارتفاعات بوده و مشاهده ساز و برگ امداگران آرامش و امتنان خاطری است برای پیشگیری از وقوع برخی حوادث در منطقه که شاید عدم حضور آنان وقوع حوداث را به جهت روانی تشدید نماید .
حرفه و مهارت کمیته جستجو و نجات کوهستان باعث شده تا این قشر همواره در صحنه حادثه حضور یافته و توقع جامعه کوهنوردی و فرد آسیب دیده بر حسب عادت ذاتی نجات جان مصدوم و یا حمل به موقع به محل امن ولو اینکه بارها همین اصرار و پافشاری منجر به حوادث ناگوار برای امدادگران بوده و جان آنان به خطر افتاده است ٬غافل از اینکه تمام این تلاش ها و فداکاری ها از روی علاقه و داوطلبانه بوده و امدادگران کوهستان همواره سپر بلای حوادث و قربانی غفلت جامعه می باشند .
شاید صلابت و قهر طبیعت و نیز مهربانی و سکوت پر مهر کوهستان باعث ایجاد زمینه های رفاقت و همکاری امدادگران در مواجه با عوارض دشوار و در انتخاب مرز بین مرگ و زندگی علیرغم وجود همه خطرات جانی در نجات جان مصدومین و حادثه دیدگان باشد .
آیا در شرایط خوش کوهستان آنگاه که در اوج شادی و نشاط بسر می بریم٬ لختی و دقایقی بفکر امدادگران کوهستان هستیم ؟
کثرت حوادث در ورزش کوهنوردی در سال های اخیر به حدی ناگوار و دلخراش بوده که امدادگران خود نیز در حین ماموریت قربانی حوادث شده و یا با ناکامی صحنه را ترک کرده اند .
در کشور ما و در ورزش کوهنوردی براستی جایگاه و مقام امدادگران کوهستان و کرامت ارزشمند آنان بدرستی تعریف نشده٬ لذا در وقوع حوادث در مناطق کوهستانی شرح وظایفی در این زمینه وجود نداشته و یا اگر امدادگران در طول سالیان متمادی با تمام توان و بضاعت موجود خود را به صحنه حادثه رسانده بی تردید فراتر از وظایف و در راستای اصول انسانی بوده و همواره در اتفاقات ناگوار کوهستان آنان به جهت علاقه مندی و پای بندی به مبنا و منشور هلال احمر آماده امداد بوده اند. .
گو اینکه بارها نیز بناحق متهم به کم کاری و قصور در عملیات شده اند.