روحیه برتری خواه آدمیزاد او را وامیدارد که به مبارزه برخیزد ، و برایش مهم نیست که این مبارزه از کجا آغاز شود ، یا شاید نمیداند که از چه سو و کدام کرانه به دریای توهماتش یورش ببرد .
گاهی به مبارزه با طبیعت میپردازد ، به کوه میرود ، به صحرا میرود ، به جنگل میرود تا همچون شوالیه ای ، مبارزی بیابد و با او به نبرد برخیزد !
نبردی که برای برتری خواهی ست ، تا به همه بگوید ؛ من برترینم .
و درین مبارزه نابرابر گمان میبرد که پیروز شده است ، بر قله می ایستد و فریاد پیروزی سر میدهد ، به همگان میگوید من قله را فاتحانه صعود کردم و کوه بلند را با توانائی ام به زانو درآوردم !
اما گورستانها چیز دیگری میگویند ، در بستر بیرونی گورها یک سخن ناگفته پرسه میزند و همواره می شنوم که میگوید ؛ آنچه رفت تو بودی ، و آنچه ماند ، من .