طبق برنامه ريزي آقايان غلامحسين محمودي و حسين زين الديني مقرر گرديد ساعت يك بعداز ظهر ۹۱/۷/۶ حركت به سمت شيركوه يزد را از مقابل شهرداري آغاز نماييم . در زمان حركت آقاي ميرشكاري محبت نمودند و با دوربين خود لحظه حركت گروه را ثبت نمودند. تعدادي از بچه ها در نزديك سقاخانه به ما پيوستند و حركت با ۱۰ همنورد و راننده محترم آقاي بياهو نزديك ساعت يك ونيم بعداز ظهر صورت گرفت . مسيرما شهر مهريز و بعدازآن روستاي طزرجان و روستاي ده بالا و شيخ عليشاه بود .
غروب آفتاب بود كه به روستاي زيبا و سرسبز ده بالا رسيديم . طبق هماهنگي آقاي غلامحسين محمودي با دوست گراميشان آقاي ولي ده در والا از اهالي روستاي ده بالا ، ايشان گروه را تا چشمه بالادست روستاي شيخ عليشاه هدايت نمودند و مسير و اطلاعات صعود را دراختيار ما قراردادند . شب را دركنار چشمه چادر زديم و آقاي علي مرادي باهمکاری بقیه برنامه شام را تدارك نمودند . آب چشمه بسيار سرد بود و بعداز وارد شدن به استخري نسبتا” متوسط به اراضي مزرعه شيخ عليشاه هدايت مي شد . آسمان صاف و مهتابي بود و مسيرحركت تا حدودي مشخص بود .
حدود يك ساعت از اسكان ما گذشته بود كه تعدادي از كوهنوردان مشهدي به صورت پراكنده از سمت قله به طرف ما آمدند و بعداز سلام و خسته نباشيد توضيح دادند كه مسير رفت و برگشت به سمت قله را اشتباه رفتند و دو روز را در راه بودند و خيلي خسته و اذيت شدند . كاملا” مشخص بود كه از شدت خستگي ناي حرف زدن ندارند ، ما هم به رسم مهمان نوازي وظيفه خود دانستيم كه همراهانشان را تعارف نمايم و آنها هم نپذيرفتند و به سمت مزرعه شيخ عليشاه حركت نمودند.
ساعت ۴ صبح بود كه همگي از خواب بيدار شدند . بعداز نماز و بستن كوله ها ساعت ۵ صبح حركتمان را به سمت قله شيركوه از مسير دره نجيب آغاز نموديم . سرقدم گروه آقاي حاج عباس ابراهيمي بودو بقيه همنوردان پشت سر ايشان با گام هاي آهسته و منظم حركت نمودند . بعداز ۳۰ دقيقه به چشمه اول رسيديم كه خشك شده بود و تعدادي درخت سپيدار و گردو و استخري كوچك در كنار خود داشت . مسير را بدون توقف به سمت تابستانخانه ادامه داديم كه بعضي از قسمتهاي اين مسير تا نزديكي صخره ها شيب نسبتا” تندي دارد . در زير صخره ها درمسير به سمت تابستانخانه به دو نفر از همشهريان دهجي برخورد كرديم که تا قسمتي از مسير را با هم بوديم . ساعت ۷/۳۰ دقيقه بود به چشمه آبی رسيديم كه تابستانخانه نام دارد . حدود سه تا چهار دقيقه براي نوشيدن آب،وقت صرف شد و در ميان يك دوراهي به سمت راست كه تابلو حركت به سمت جانپناه را نشان مي داد حركتمان را به سمت دره نجيب پيش گرفتيم . حركت در دره نجيب به كندي و منظم صورت گرفت . ساعت ۹ صبح بعداز چهار ساعت حركت بدون وقفه به جانپناه رسيديم . گروه زيادي از كوهنوردان يزدي زودتر ازما به آنجا آمده بودند وخيلي از آنهاشب را در جانپناه سپري كرده بودند . بعداز سلام و احوالپرسي و خسته نباشيد با كوهنوردان يزد اقدام به درست كردن چاي و تهيه صبحانه نموديم . افتخاري كه در جانپناه نصيب ما شد حضور استاد محمود ملك كوهنوردمحترم و باسابقه استان يزد و نويسنده كتاب شيركوه شير كوير جهت تبريك و خوش آمد گويي در جمع ما بود و مارا با محبت و لطف بي دريغ موردعنايت خود قرار دادند و اطلاعات جالب و مفيدي را درمورد شيركوه و كوهاي يزد در اختيارما قراردادند .
ازديگر كوهنوردان استان يزد كه باهم آشنا شديم جواني خوش فكر به نام مرتضي عطري بود كه مجري اعزام كوهنوردان به كوههاي خارج از كشور بود ، ايشان اطلاعات جالب و مفيدي از شغلي كه دارند و از كوههاي ارمنستان و گرجستان و تركيه و هيماليا و كليمانجارو و روسيه و قله مون بلان فرانسه در اختيار ما قراردادند و تعارف مارا براي صرف صبحانه پذيرا شدند .
از جانپناه برفهاي به جا مانده از سال قبل قله ۳۹۵۰ متري برفخانه قابل مشاهده بود . بعداز صرف صبحانه وچاي و آرزوي موفقيت براي دوستان جديد يزدي مان حركتمان را ساعت ۱۰ به سمت قله ادامه داديم . كم كم هوا ابري شد همراه با صداي رعد وبرق و بارش پراكنده اندكي برف . نزديك ساعت ۱۲ بود كه به قله ۴۰۷۵ متري شيركوه گام نهاديم و با تبريك و شادي گروه همراه بود . حدود نيم ساعت مشغول گرفتن فيلم و عكس بوديم كه با بارش شديد برف همراه شد و تصادفا” ما به عنوان اولين گروهي شديم كه اولين برف پاييزي امسال شيركوه را تجربه مي كند . بارش برف صحنه هاي زيبايي را خلق كرده بود و همه را غافلگيركرد وبچه ها براي پايين آمدن يك مقدار زود اقدام كردند كه باعث پراكندگي گروه شد . بارش برف در نزديكي هاي جانپناه قطع شد . براي صرف نهار در جانپناه مستقر شديم و آقاي علي مرادي بازهم زحمت درست كردن ناهار راتقبل نمودند البته با كمك حاج عباس ابراهيمي . آقاي حسن عباسي و احمدمرادي هم براي درست كردن چاي اقدام نمودند . بعداز صرف چاي و نهار به سمت دره نجيب راهمان را ادامه داديم وبعداز طي دوساعت راه ساعت ۴/۵۰ دقيقه به محل چشمه اي كه ميني بوس را درآنجا قرار داده بوديم رسيديم و آقاي بياهو بي صبرانه منتظر ما بود و يك تبريك خشك و خالي هم به مانگفت . بعداز نيم ساعت استراحت همگي تصميم گرفتيم براي شام برويم يزد . درمسيرمان در روستاي ده بالابچه ها براي خريد عرقيجات محلي اقدام نمودند و بعداز خريد به سوي يزد روانه شديم . مسيرده بالا به تفت و يزد به علت تعطيلي جمعه خيلي شلوغ بود و ماكه بالاي كوه بوديم فكر نمي كرديم اين همه آدم توي اين چند روستا باشد . ساعت ۸/۳۵ دقيقه به سمت شهربابك از مسيردهج حركت نموديم و ساعت ۱۱/۲۰ دقيقه بود كه همگي با روحيه اي عالي و شاد ورضايت بخش به شهربابك رسيديم .
جاي بعضي از دوستان خصوصا” محمدرضا شريفي و حسن زين الديني وابوالقاسم يوسفي خيلي خالي بود .
ساعت حركت ۵ صبح
مسيرتابستانخانه به دره نجيب
جانپناه
حركت ازجانپناه به سمت قله
بر فراز قله ۴۰۷۵ متري شيركوه