من فکر نمیکنم کسی بتواند در ارتفاع ۸۰۰۰ متری در زمستان زنده بماند، اما خوب است که مأموریت جستجو و نجات ادامه پیدا کند تا جسد آنها ردیابی شود.
من داشتم بدون کپسول اکسیژن به سمت قله حرکت میکردم، حدود ساعت ۱۰ صبح نزدیک باتلنک از لحاظ روحی و روانی احساس خوبی نداشتم. بنابراین پدرم گفت که من از کپسول اکسیژن اضافی که در کوله پشتی داشتم استفاده کنم، من آنرا برای «جان اسنوری» همراه برده بودم. اما متاسفانه رگلاتور کار نکرد و شروع به نشت کرد. آن موقع تصمیم گرفتم برگردم. ساعت ۱۲ ظهر در مسیر بازگشت روی به عقب کردم و برای آخرین بار آنها را دیدم، آنها روی باتلنک بودند، فنیترین قسمت کوهنوردی K2، حدود ارتفاع ۸۲۰۰ تا ۸۳۰۰ متری کوهستان بودند یا کمی بالاتر.
بعد از ظهر به کمپ رسیدم و با بیسیم با کمپ اصلی تماس گرفتم و علت بازگشتم و موقعیت آنها را که داشتند بالا میرفتند، برایشان توضیح دادم.
از آنجایی که با آنها ارتباطی نداشتم و من منتظرشان بودم که بعد از قله برگردند، آب گرم آماده کردم، چراغ را در چادر روشن نگه داشتم، تا در تاریکی متوجه نور بشوند. متاسفانه آنها حتی روز بعد هم برنگشتند.
میخواستم بروم بالا و به دنبالشان بگردم، اما از کمپ اصلی یکی از سرپرستان (احتمالا چانگ داوا) به من گفت: “باد شدید است و هوا دارد تغییر میکند و گفت تو خسته شده و باید به پایین بازگردی. ما یک ماموریت دیگر از کمپ اصلی برای یافتنشان آغاز خواهیم کرد”. در نتیجه به پایین بازگشتم و به بیسکمپ رسیدم.
از همه کسانی که در این مدت از ما حمایت کردند، هوانوردی ارتش برای ماموریت جستجو و نجات، برای پرواز تاحداکثر ارتفاع، (زیر ۸۰۰۰ متر) تشکر میکنم.
با تشکر از تمامی کوهنوردان در سراسر جهان،
با تشکر از خانوادههای «جان اسنوری» و «خوان پابلو موهر» برای حمایت لحظه به لحظه
و تشکر از تمام ملت پاکستان برای دعا و عشق شما.
ممنون از شما”
از فیسبوک کی۲ پاکستان
از کوه قاف