نقش استادی هنرش را غیر ممکن گنه هست
بیا برویم کوه
زمزمه های آفتاب و برف شنیدنیست
نه چشم دل می خواهد
آری دیدنیست
اینجا انگار محفلیست
جمعی حاضر شدن
از ذهن زیبا دکلمه ها گفتن
قلم را گرفتن از عشق گفتن
نوشتن کوله ات سبز
دلت سفید ای یار
گام هایت نقش رنگین کمان امید
راهت سبز ای یار
نوشتن می شود خرید مهربانی رو
محبت
معرفت
مرام همنورد داری رو
نوشتن این صعود آن صعود را گذشتیم نقش قلم را بهانه کردیم
جا نزدیم
از گذشته تا حال را تنها نگشتیم
با هم بودن را دکلمه کردیم
تا بگویم
کوهنویس دلی دارد
برای بیان نگفته ها
شنیدن صدای سیمرغ افسانه ها
شُرشُر آبشار بلند کهکشان ها
رسیدن به اوج رویاها با پرواز عقاب ها