کاش این مدرسه کوه معدّل میداشت
بوسه بر قلّه هر کوه معدّل میداشت
کاش وقتی که زدم زخمه به تنوارۂ کوه
گـوَن از سختی هرگام معدّل میداشت
کاش آن صخره که در همهمۂ زخم زبان
بنشستم به برَش شرط معدّل میداشت
کاش رودی که پریدم ز سر شوق از او
از برای گِل سرچشمه معدّل میداشت
کاش انشای همه مشق رفاقت می شد
هر چه بنوشته شد از کوه معدّل میداشت
کاش آن مردمک چشم که بر هرز گذشت
ز بد چشم چرانیش معدل میداشت
کاش آن لحظه که در کوه به هم خندیدیم
از غم ساکت آن صخره معدّل می داشت
کاش در مدرسۂ کوه تو را ضرب کنند
آنزمان ضرب تو در من چه معدّل میداشت !
کاش ریز نمرات همگی بیست ز بیست
آن زمان فکر همه ترس معدّل می داشت؟
کاش این بیت نواقص که نوشتی شاعر
در همین بادیه عشق معدّل می داشت