البته برای شما شگفتی آور است که از من می شنوید : ” تو در همین لحظه تغییر کردی ” . شاید از خودتان بپرسید نویسنده از کجا می داند !؟ از کجا میداند که من دچار دگرگونی و تغییر شده ام .
خیلی ساده است ، این نگاه از طبیعت و قوانین آن سرچشمه گرفته است ، طبیعتی که هیچ زمان به صورت صددرصد کامل نبوده و نخواهد بود ، بدیهی ست زمانی که چیزی تغییر می کند نمی تواند عنوان کامل را به خود اختصاص بدهد . پس هیچ چیز نمیتواند همیشه بی نقص باشد ، چون بی نقصی جلوه ای از کمال است .
“پذیرش”
اما “پذیرش” ، کلید واژه درک این نقصان بوده و خواهد بود . این که بپذیریم به عنوان بخشی از طبیعت ، همواره در حال تغییر و دگرگونی هستیم و این به معنای عدم کمال است . و پذیرش اینکه ما موجودی کامل نیستیم به معنای تسلیم شدن و کوتاه آمدن در برابر نیروهای جانبی و غیرقابل کنترلی که به اتمسفر ما ورود می کنند نخواهد بود .
پذیرفتن اینکه ؛ ناراحتی ها ، تنهایی ها ، نگرانی ها و احساسات سخت و شکننده ، بخشی از واقعیت وجودی ماست ، و به معنای این نیست که ما ضعیف و ناتوان هستیم . اصلا چرا باید تسلیم شویم ؟ اما باید بپذیریم که رنج ها ، همواره بوده و خواهند بود . لیکن نوع نگاه و جنبشهای فعالانه ماست ، که دلسوزانه و آگاهانه این رنجها را قابل درک تر خواهد کرد . و در اینجا می توانیم با آرامش ، گام بعدی را برداریم .
نیاز نیست که ما همه چیز را بدانیم ، و نیاز نیست که همه چیز را داشته باشیم ، شاید بهتر باشد که به خودمان بگوییم : من هر آنچه هست را دارم ، نیاز نیست که همه چیز را داشته باشم ، و وانمود کنم که آدمی کامل هستم . چرا که هم من ، و هم آدم های پیرامونم باید بدانند که می بایست تمام ِخودمان باشیم ، و برای خود و دیگران کافی هستیم .
درونمایه این سخن ، نداشتن هدف و آرزو نیست ، بلکه زیستن ِ بدون فشار و فارغ از انتظارات دیگران نسبت به خویش است . در اینجا باید بدانیم که چه چیزهائی خوشحالمان میکند . و فارغ از زمان و مکان چه حال و هوائی را بیشتر از هر چیز دیگری می پسندیم و آراممان میکند .
“شکوه ِ بودن”
با حضور در ورزش کوهنوردی ، این تمرین بسیار ساده را می توان آغاز کرد . آنجا که بدانیم بخشی از طبیعت هستیم ، طبیعتی که مدام در حال دگرگونی است اما از یاد نمیبرد که پس از زمستان ، بهاری نیز هست و پس از شب ، روز .
شما می دانید که در زمستان آدم برفی ساختن پایانی جز رسیدن بهار و ذوب شدن آن ندارد ، اما پذیرش لذت ِدر لحظه زندگی کردن ، و کافی بودن ِخوشبختی های کوچک در همان لحظه ، مانند ایستادن برفراز کوهی بلند است که به بلندی اورست نیست ، اما شکوه ِبودن و توانستن را به شما یادآوری می کند .