قربان خاکپای جواهر آسایتان حضرت والا
السّاعه بی فوت وقت مرقومه به چاپار دادیم تا دستبوس آستانه مبارکه گردد و راپورت مکتوب این بنده خاصّه را به جهت رسیدگی تقدیم دستان پر عنایت حضرتتان نماید. بلکه سیاست فرمایید و مهر سلطانی بزنید به حکم بی لیاقتی بعضی ها …
راپورت داده بودیم که هفته های ماضی ، آژان دیپلمات گسیل فرموده بودید به ولایات افریقیه با صرف هزینه از “اداره صرف جیب مبارک” به ابتیاع چند رأس خر راه راه ، به جهت زاد و ولد و کثرت خران در باغ وحش ملوکات همایونی .
قربان سرتان ، هنوز هم سرمان تاب می‌خورد از این فرمان حضرت اشرف که مگر خر در این بلد کم بود که دستور به خرید از خران آنسوی عالم فرمودید
دهانمان قفل سلطانی بخورد اگر قصد اهانت داشتیم ، این خلائق که به دستور همایونی به سنۂ ۱۲۹۸ ق چراغ گاز برای ایشان به راه انداختید ، چشم و دلشان هیچ وقت روشن نشد ! فی الحال در سیاهی و دور از چشم راپورتچی های دارالخلافه مبارکتان ، خرهای وارداتی حضرت اشرف را به هنگام ورود به قصد تربیت و گوش بری و ارعاب ، چنان کتک زدند که خر نر در صحنۂ دخول به مملکت گل و بلبلتان ، زبانم لال جانش را داد به ندیمه گان درباره سلطانی تان در مجلس خرکشی .
القصه داستان زاد و ولد خران همایونی به گِل نشسته ، و زیندارچی حضرت اشرف از غیظ مرگ خر نر افتاده به جان ماچّه خر فلک زده ی مرصّع جنابعالی ، که انگار غلام پدر پدر سوخته اش را می‌زند .
تا آمدیم راپورت را بدهیم دست چاپار برساند به حضور …. شبنامه های همین “ولایت مجازی” آبرو و حیثیت حضرتتان را برد ، که زیندارباشی باغ وحش همایونی عرضه نگه داشتن یک خر را نداشته و از “کثرت صرف جیب مبارک” به مغشوش کاری افتاده است و فلان و بیسار …
حالا مانده ایم این “ماچّه خران” بی جفت را به کدام طویله همایونی گسیل کنیم که موجبات سخرۂ سیاست‌های حضرت سلطان نگردند.
چنآنچه مرقوم بفرمایید و دستور خوراندن قهوۂ قجری برای مسببّین صادر بفرمائید ، تا بلکه باعث انبساط خاطر دلواپسان حقوق خران بلدیات اجنبی گردید ، تا تقاص داغ نشسته بر دل این خران بی شوهر را از ایشان بستانیم .
به گمان مان همین مسببین را بفروشید به ولایت آفریقیه ، تا در باغ وحش هایشان به جهت کسب درآمد و زیارت اجنبی های مسافر از اکناف دنیا ، تا بلکم داغ ننگ خرکشی به پیشانی شان بماند الی الابد .
اضافه گویی نباشد حضرت والا رویمان سیاه ، کاخ زرین تان پر رونق و خالی از خران باد .
این حقیر فقیر چشم انتظار عنایت خاص حضرت اشرف به حکم دیوانخانه جهت ابلاغ امر ، چشم به راه چاپار است تصدّق سرتان .
