امیرملیحی در یادداشتی که برای پایگاه خبری بام نیوز ارسال کرد اظهار داشت:
آیا کوهنوردی ایران از مکتب خاصی پیروی میکند؟
آیا همه کوهنوردان جهان با یک روش کوهنوردی میکنند ؟
آیا می توانیم خودمان را صاحب مکتب خاصی در کوهنوردی جهان بدانیم ؟
و آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که می شود این ورزش را در قالب یک مکتب ، یا سبکی ویژه انجام داد ؟
این پرسشها و هزاران پرسش دیگر ، قطعاً پاسخی در بر خواهد داشت ، اما کدام یک از ما به دنبال این بوده ایم که مکتب تازه ای را بر پایۂ دانش ایجاد کرده و گسترش دهیم ؟
ایجاد یک مکتب در یک رفتار اجتماعی ، همانند مکتب های هنری ، در موسیقی ، نقاشی ، شعر و ادبیات ، ورزشهای رزمی ، معماری و…… به دنبال یک مجموعه اطلاعات ، و تجربه فرد صاحب سبک ، و آموزشهای درست و به جا به کسانی که علاقه مند به ورود به این مکتب هستند میسر است .
چنانکه آموزشها باید بر پایه سلسله مراتب همان هنجار شکل طبیعی بگیرد ، و رویه ای جهش گونه نداشته باشد ، رفتارهای بدعت وار و ناپخته افرادی که بر پایه آموزش های هیجانی به دنبال ایجاد سبک و یا مکتبی تازه در کوهنوردی می باشند ، ممکن است در دورههای زمانی کوتاه پاسخ دهد ، و به کار آید ، اما در دراز مدت نتیجهبخش نبوده و به بیراهه خواهد رفت.
روش صعود به دماوند نیز با عنوان آسفالت به آسفالت ، با همه فوایدی که دارد و از سوی مدعیان این روش مورد دفاع قرار میگیرد ، چیز تازه ایست ، اما آسیب های دراز مدتی را برای پویندگان این روش به وجود خواهد آورد .
بار منفی نام گذاری این روش ، در گام نخست اولین خطای آشکار این روش صعود و پیمایش سرعتی ست .
در آینده به آسیب شناسی این واژه و رفتار خواهیم پرداخت .