دوستی میگفت :
« همنورد ، همقدم ، رفیق »
سلامتی من در کوهستان حاصل همنشینی با همنوردان همقدم ورفقای خوبم می باشه
همان رفقای همقدمی که اگر بهشون میگفتوم :
دلم گرفته بیا بریم کوه
فقط وفقط دو کلمه میگفتند :
چه روزی ، چه ساعتی ؟
همقدم خوب ، رفیق روزهای خوشمه ، اونها رفقای خوبی برای روزهای عمرمه
چون همیشه خیالم راحته که اگر سردم شد رفقایی دارم که
دمشان گرم ، خیلی گرمند…
اشکالی نداره که یک زمانی
هم قدمهایم کم باشند
چون اونها تک اند توی انبوه همنوردان
اونها واقعآ رفیقن ، آنهم رفقای جون درجونی.
همقدم رفیق ، شاید فردایی نباشد ، شایدهم . . .
لذا خواستم بهت بگم
« متشکرم که در کنارم هستی
حالت خوبه رفیق ؟ »
گاهی همین یک جمله با تمام کوتاهی وتکراری بودنش در درون وجودم غوغا میکنه . . .
رفیق عزیزم ، اگه یک روزی
تابوم رفت بالای دستانت بدل
نگیری ! حلالم کن چون خودت می دانی :
فقط همین یکبار ازت بالاترم
بقیه عمرم در کنارت ، همطنابت وحتی زیر پایت بودم . . .
همنوردان گرامی :
هر وقت و هرکسی
هرکه میخواهد باشد ،
پشت سر رفیقتان حرفی ناشایست زد
حرفاشو از یک گوش بشنو واز گوش دیگه بفرست بیرون
چون شعورش همینه فرهنگش همینه ، انسانیتش همینه ، . . .
لذا چون رفیقت انتخاب خودته
پس اگر اون بره زیر سئوال ، خودت زیر سئوالی . . .
همقدم رفیق ، الهی نه بینوم
غمتو .
چون همقدم بودن باتو همیشه بهم آرامش میداد .
متشکرم که رفیقم بوده و هستی ممنون رفیق
رفیق همقدم : وقتهایی که خوشحالی باتو کاری ندارم
ولی وقتی ناراحتی ، ناراحتیت
را مثل هزینه های برنامه کوهنوردیمان دنگی دونگی کن
تا کمی سبک بشی
درود برتو که وقتی صعودها و فعالیتهای موفقی داشتم باغرور
به دیگران می گفتی :
«« اون چند دهه رفیق منه »»